در حال بارگذاری ویدیو ...

اعتراف تکان‌دهنده دو کهنه سرباز اسراییلی از تجاوز به دخترکان تا کشتار دسته جمعی مردم در قفس (ترجمه در کپشن)

در قیامت هم بهشت من تویی یا مهدی (عج)
در قیامت هم بهشت من تویی یا مهدی (عج)

ترجمه: اتفاقاتی که در طنطوره افتاد دیوانه کننده و وحشتناک بود. طنطوره یک محله ی ثرتمند نشینی بود خانه های زیبایی داشت. آنها مثل اروپایی ها زندگی میکردند. متوجهی؟زنان آن محله لباس های زیبایی به تن میکردند. یکی از سربازان ما به یکی از دختران ۱۶ ساله ی آنان تجاوز کرد! اتفاقی که افتاد وحشتناک بود! ما یک سربازی همراه خودمون داشتیم که بعدا مرد. او یک وحشی بود فلسطینی ها را مانند یک قفس آهنی گرد هم جمع کرد و بعد اطراف آنها را با سیم خاردار احاطه کرد او همه ی مردها را جمع کرد و مجبور کرد تا بنشینند بعد یکی از سربازان ما مسلسل را برداشت و به سمت آنان شلیک کرد این اتفاقی بود که افتاد. اما ما مثل او عمل نکردیم آن سرباز فوق العاده وحشی بود! آنها آن واقعه را ماست مالی کردند.سربازان، شعله افکن را به دست گرفته بودن و روستا نشینان را به آتش میکشیدند.این فاجعه بود! به هیچ کس اجازه داده نشده بود تا درباره اش صحبت کند.من هم راجع بهش صحبت نکرده ام. این اتفاق میتوانست به کلی مایه ی ننگ و آبرو ریزی بشود! من نمیخواهم راجع بهش صحبت کنم.
ــاعترافات دیگر سرباز: در سه چهار ماه اول من مشارکت داشتم. من هیچ وقت اسیرها رو نگه نمیداشتم همشون رو میکشتم. وقتی یکیشون دستهاش رو (به نشانه ی تسلیم) در جنگ بالا میگرفت من اونها رو به عنوان اسیر نگه نمیداشتم. این من رو شوکه کرده! من تا به الان نتونستم بر این مسئله غلبه کنم! در اون روزها اگر بچه ای را در مدرسه میدیدم که دستهایش را بالا گرفته میخواستم بکشمش.
ــ مصاحبه کننده ازش می پرسه تا الآن چند نفر رو این شکلی کشتی؟با خنده پاسخ میده: نمیدونم تا به حال نشمردم چند نفر رو کشتم غیر ممکنه که بدونم! من ۲۵۰ گلوله در اسلحه ام داشتم همه رو میزدم و میکشتم برام غیر ممکنه که بشمرشون.

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

اعتراف تکان‌دهنده دو کهنه سرباز اسراییلی از تجاوز به دخترکان تا کشتار دسته جمعی مردم در قفس (ترجمه در کپشن)

۲ لایک
۵ نظر

ترجمه: اتفاقاتی که در طنطوره افتاد دیوانه کننده و وحشتناک بود. طنطوره یک محله ی ثرتمند نشینی بود خانه های زیبایی داشت. آنها مثل اروپایی ها زندگی میکردند. متوجهی؟زنان آن محله لباس های زیبایی به تن میکردند. یکی از سربازان ما به یکی از دختران ۱۶ ساله ی آنان تجاوز کرد! اتفاقی که افتاد وحشتناک بود! ما یک سربازی همراه خودمون داشتیم که بعدا مرد. او یک وحشی بود فلسطینی ها را مانند یک قفس آهنی گرد هم جمع کرد و بعد اطراف آنها را با سیم خاردار احاطه کرد او همه ی مردها را جمع کرد و مجبور کرد تا بنشینند بعد یکی از سربازان ما مسلسل را برداشت و به سمت آنان شلیک کرد این اتفاقی بود که افتاد. اما ما مثل او عمل نکردیم آن سرباز فوق العاده وحشی بود! آنها آن واقعه را ماست مالی کردند.سربازان، شعله افکن را به دست گرفته بودن و روستا نشینان را به آتش میکشیدند.این فاجعه بود! به هیچ کس اجازه داده نشده بود تا درباره اش صحبت کند.من هم راجع بهش صحبت نکرده ام. این اتفاق میتوانست به کلی مایه ی ننگ و آبرو ریزی بشود! من نمیخواهم راجع بهش صحبت کنم.
ــاعترافات دیگر سرباز: در سه چهار ماه اول من مشارکت داشتم. من هیچ وقت اسیرها رو نگه نمیداشتم همشون رو میکشتم. وقتی یکیشون دستهاش رو (به نشانه ی تسلیم) در جنگ بالا میگرفت من اونها رو به عنوان اسیر نگه نمیداشتم. این من رو شوکه کرده! من تا به الان نتونستم بر این مسئله غلبه کنم! در اون روزها اگر بچه ای را در مدرسه میدیدم که دستهایش را بالا گرفته میخواستم بکشمش.
ــ مصاحبه کننده ازش می پرسه تا الآن چند نفر رو این شکلی کشتی؟با خنده پاسخ میده: نمیدونم تا به حال نشمردم چند نفر رو کشتم غیر ممکنه که بدونم! من ۲۵۰ گلوله در اسلحه ام داشتم همه رو میزدم و میکشتم برام غیر ممکنه که بشمرشون.

اخبار و سیاست