این پارت خیلی بانمکه. اولش با این سؤال از هیون جه شروع میشه که اسم مستعار یا لقبی دارید؟ هیون جه هم میگه: مرد مُسن با مرد منزوی و عجیب غریب.
سؤال بعدی اینه که میپرسن از کِی فهمیدین که خوش قیافه هستین؟ هیون جه هم بی تعارف میگه از دوره اول متوسطه فهمیدم که من خیلی خوش قیافه ام. همه کسانی که میشناختم همیشه بهم میگفتن که من خوش قیافه ام. بعدش همون مجری خانم عینکیه میگه هرکسی به وضوح میتونه ببینه که شما خوش قیافه هستید. بعدم میپرسه از همون دوره متوسطه قیافه تون همینطوری بود؟ (پَ نَ پَ.. فکر کرده هیون جه جان هم مثل این بازیگراست که انقدر انواع و اقسام عمل های زیبایی رو صورت شون انجام دادن که جرأت ندارن عکسای دوره دبیرستان شون رو کسی ببینه.) جو هیون جه میگه اما از وقتی که معروف شدم فهمیدم من اونقدرا هم خوش قیافه نیستم.
بعد میپرسن که وقتی دانش آموز بودین کجا زندگی میکردین. میگه سویو... بعد همه مجریا میخندن و به یکی از مجریا اشاره میکنن و میگن اونم توی سویو مدرسه میرفته و بعد میگن زشت ترین و خوشگل ترین آدمای جمع، سویو بودن. که هیون جه هم میگه که اونا به یه مدرسه میرفتن. بعد اون خانم عینکیه میپرسه خب پس بین آدمای مشهور به نظر شما کی واقعا خوش قیافه ست؟ هیون جه سه نفر رو اسم میبره (من که فقط با جانگ دونگ گان موافقم... یادش بخیر عشق اول من تو بازیگرای کره ای بود.اون موقع ها که خیلی جوون بودم...) بعد یکی از مجریا میگه: اون جین گو رو نگفت! هرچقدر هم که تلاش میکنن تا هیون جه رو تو رودربایستی قرار بدن تا بگه جین گو هم خوش قیافه ست، نمیگه.. دیگه نهایتا برای اینکه جین گو هم ناراحت نشه میگه: "جین گو واقعا آدم باحالیه. بعنوان یه بازیگر بهتره یه نفر باحال باشه تا خوش قیافه". یکی از مجریا میگه که پس وقتی شما دانش آموز بودین دوستاتون همیشه به شما میگفتن که خوش قیافه هستین. شنیدن این حرف باعث نمیشد یکم محتاطانه رفتار کنید؟ هیون جه میگه:"من اون موقع از قصد سوار اتوبوس نمیشدم بخاطر اینکه دخترا همش بهم خیره میشدن." بعد میپرسن شما تا چه حد محبوب بودید؟ هیون جه میگه:" دخترا همش برای من تنقلات می آوردن." و ادامه میده "دلیل اینکه من این حرفا رو زدم این بود که من از وقتی مشهور شدم آدم های خوش قیافه زیادی رو ملاقات کردم.. برای همین نباید مغرور باشم و باید بهترین تلاشم رو انجام بدم."

...(ادامه در قسمت نظرات)...