در حال بارگذاری ویدیو ...

هوپکوک پارت ششم

۵ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

خندید و گفت راستش یه سورپرایز واستون اماده کردم
تهیونگ پرید جلو و با ذوق گفت چی؟چیه؟
کوکی از اغوش جیهوپ جدا شد و گفت اگه قرار بود بگم ک دیگه سورپرایز نبود خودتون میفهمید
اون شب گذشت و رفتار های مشکوک جیهوپ مدام بیشتر میشد مخفیانه و یهویی شال و کلاه میکرد و میرفت بیرون به بهانه های مختلف و اجازه نمیداد کسی باهاش بره/یه شب که خونه نیومد بچه ها از کمپانی پیگیر شدن و فهمیدن جیهوپ واسه یک‌ماه مرخصی گرفته/همه متعجب بودن ینی چ خبر بود/اون پسر همیشه خندون انگار نمیخواست حتی هیونگاش واسه ی مراسم ختمشم تو زحمت بیفتن و میخواست خودش همه ی کارا رو از قبل هماهنگ کنه/خیلی ضعیف و حساس شده بود/تمام بدنش درد میکرد دیگه نمیتونست بخوابه/تا صب درد میکشید و دیگه حتی دارو های مورفین دار هم روش اثر نمیکرد/تا صب از این پهلو به اون پهلو میشد و بخاطر اینکه دیگه نمیتونست کوکی و ببینه اشک میریخت

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

هوپکوک پارت ششم

۱۵ لایک
۵ نظر

خندید و گفت راستش یه سورپرایز واستون اماده کردم
تهیونگ پرید جلو و با ذوق گفت چی؟چیه؟
کوکی از اغوش جیهوپ جدا شد و گفت اگه قرار بود بگم ک دیگه سورپرایز نبود خودتون میفهمید
اون شب گذشت و رفتار های مشکوک جیهوپ مدام بیشتر میشد مخفیانه و یهویی شال و کلاه میکرد و میرفت بیرون به بهانه های مختلف و اجازه نمیداد کسی باهاش بره/یه شب که خونه نیومد بچه ها از کمپانی پیگیر شدن و فهمیدن جیهوپ واسه یک‌ماه مرخصی گرفته/همه متعجب بودن ینی چ خبر بود/اون پسر همیشه خندون انگار نمیخواست حتی هیونگاش واسه ی مراسم ختمشم تو زحمت بیفتن و میخواست خودش همه ی کارا رو از قبل هماهنگ کنه/خیلی ضعیف و حساس شده بود/تمام بدنش درد میکرد دیگه نمیتونست بخوابه/تا صب درد میکشید و دیگه حتی دارو های مورفین دار هم روش اثر نمیکرد/تا صب از این پهلو به اون پهلو میشد و بخاطر اینکه دیگه نمیتونست کوکی و ببینه اشک میریخت