نابخشودنی
New blood joins this earth
انسان دیگری به این دنیا ملحق،
And quickly he's subdued
و به سرعت رام می شود
Through constant pain disgrace
در میان درد و خفت و رسوایی دائمی
The young boy learns their rules
آن پسر جوان قوانین آنها را می آموزد
With time the child draws in
در این زمان که این بچه در حال بزرگ شدن است
This whipping boy done wrong
با هر اشتباهی ضربات شلاق در انتظار اوست
Deprived of all his thoughts
از تفکراتش بی بهره می ماند
The young man struggles on and on he's known
و مرد جوان متوجه میشود که همواره باید تقلا کند
A vow unto his own
به خودش قول می دهد
That never from this day
که دیگر از امروز به بعد
His will they'll take away
آنها خواسته هایش را نادیده نگیرند
What I've felt
چیزی که درک کردم
What I've known
چیزی که فهمیدم
Never shined through in what I've shown
هرگز آنطور که باید در زندگیم ندرخشیدم
Never be
هرگز نخواهم بود
Never see
هرگز نخواهم دید
Won't see what might have been
نخواهم دید چیزی را که حتی ممکن است وجود داشته باشد
نظرات