بچه ها من مردم الان روحمه که داره چت میکنه
حتی روحم هم معتاد نماشده -_- خب خب . داستان ازین قرار بود که داشتم میرفتم کلاس سر راهم یه چاله ای بزرگ و با طول زیاد دیدم بهش نزدیک شدم نگاه کنم توشو یکی از پشت هلم داد پر خون شدم،دست و پام شکست،ضربه مغزی شدم زنگ زدن امبولانس وضعیتم داغون بود رفتم کما بعد دکترا گفتن با عرض پوزش تموم کرده و مردم الانم روحم دارم میحرفم:)هنو البته خاکم نکردن -،-
نظرات (۱۶۵)