بئاتریس، ارائهای از فونیکس ساگا
بئاتریس، دختری که از یه برده بدنیا اومده بود و تو یه داروخونه کار میکرد، یه روز سربازا بردنش پیش امپراتور و امپراتور بهش گفت«دخترم، بلاخره پیدات کردم...»
اولش بئاتریس خیلی خوشحال شد، ولی وقتی فهمید پدرش در قبال یه معامله ازدواج بجای بچههاش اومده سراغ اون چون نامشروعه قلبش شکست...
بئا با شوهر تحمیلیش زندگی سختی میگذروند تا اینکه دشمن حمله کرد، کشور سقوط و خانواده سلطنتی از بین رفتن، تنها دلیل زنده موندن بئا نامشروع بودنش بود.
حالا بئا علاوه بر اسیر جنگی بودن دوباره برده شده، آیا اون میتونه از پس مشکلات زندگیش بربیاد؟
نظرات (۲)