روزهای سختی را پشت سر میگذاریم
انگار دست تقدیر دارد مالیات سال ها بی تدبیری، کم کاری و خیال بافی را یکجا از ما میگیرد.
این آواری که میبینید برای امروز و دیروز نیست
نتیجه ی سال ها پشت سر هم اندازی و اهمال کاری است
چه فرصت هایی طلایی، که به غفلت سوخت
چه اُلفت ها که به کدورت تبدیل شد
و چه برادری ها که به دشمنی...
این ها و صدها مصیبتِ روشن که امروز گرفتارش هستیم، همه و همه ثمره ی بی تقوایی است!
بی تقوایی!
سوال کرده بودند از دکتر مصطفی چمران که تعهد بالا تر است یا تخصص؟
چه جواب زیبایی داده بود؛
آدم متدین و متعهد هیچ وقت مسئولیت کاری را که در آن تخصص ندارد به عهده نمیگیرد
اما متاسفانه این منطق مصطفی چمران طرفداران زیادی نداشت!
دولت ها یکی پس از دیگری آمدند و شعار دادند!
اغلب بر حجم دردهای اجتماعی و سیاسی افزودند
مخصوصا در سال های پایانی دولت که انگار کشور رها می شود به امان خدا!
در کتابی که خاطرات یک جاسوس انگلیسی بود مطلبی خواندم که گویا پروتکلی بود برای از بین بردن امپراطوری مسلمانان، نوشته بود کاری کنید که بازارهاشان کثیف باشد، گرفتار بیماری های مسری باشند و...
فکر کنید آن همه شوکت مسلمانان چگونه نابود شد!
بازارهای بزرگ منطقه که تحت تسلط مسلمانان بود چگونه از دستشان خارج شد و...
حالا ما امروز اینجاییم
اگر همدل باشیم راه نزدیک است
هر کس از خودش شروع کند به اصلاح
به تمیزی به نظم به تلاش بی وقفه به دوستی به گذشت به محبت به عشق
هیچ وقت برای یک کار خوب دیر نیست
یا لطیف