در حال بارگذاری ویدیو ...

هوپکوک‌پارت هفتم

۲ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

انگار قرار بود این عشق یه طرفه رو با خودش به گور ببره/توی گوشی به عکسایی که از کوکی داشت خیره میشد و اشک میریخت اونقدر گریه میکرد ک نمیفهمید کی خوابش برده/داغون شده بود/بیماریش گوشتی تو تنش باقی نذاشته بود/سه هفته ای بود که تنهایی منتظر نشسته بود تا مرگش فرا برسه و همه چی تموم شه/قرار شد امروز به بیمارستان بره تا اخرین حرفای دکترشو بشنوه
من دارم درست میشنوم دکتر؟یه اهدا کننده؟؟؟واقعا؟کی؟؟؟
دکتر با لبخندی بهش گفت بله یه اهدا کننده/ولی متاسفانه نمیتونیم اسمشو بهتون بگیم خلاف مقرراته/خودتو اماده کن فردا عمل میشی
جیهوپ تو پوست خودش نمیگنجید/بالاخره یه کلیه براش پیدا شده بود و میتونست با امیدواری به اینده ای با کوکی برنامه ریزی کنه/دلش میخواست بره به خوابگاه و این خوشحالی و با بقیه هم سهیم شه ولی اگر الان میرفت قضیه رو میگفت همه میفهمیدن این مدت اون چقدر مریض بوده تصمیم گرفت وقتی حالش کاملا خوب شد برگرده

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

هوپکوک‌پارت هفتم

۱۸ لایک
۲ نظر

انگار قرار بود این عشق یه طرفه رو با خودش به گور ببره/توی گوشی به عکسایی که از کوکی داشت خیره میشد و اشک میریخت اونقدر گریه میکرد ک نمیفهمید کی خوابش برده/داغون شده بود/بیماریش گوشتی تو تنش باقی نذاشته بود/سه هفته ای بود که تنهایی منتظر نشسته بود تا مرگش فرا برسه و همه چی تموم شه/قرار شد امروز به بیمارستان بره تا اخرین حرفای دکترشو بشنوه
من دارم درست میشنوم دکتر؟یه اهدا کننده؟؟؟واقعا؟کی؟؟؟
دکتر با لبخندی بهش گفت بله یه اهدا کننده/ولی متاسفانه نمیتونیم اسمشو بهتون بگیم خلاف مقرراته/خودتو اماده کن فردا عمل میشی
جیهوپ تو پوست خودش نمیگنجید/بالاخره یه کلیه براش پیدا شده بود و میتونست با امیدواری به اینده ای با کوکی برنامه ریزی کنه/دلش میخواست بره به خوابگاه و این خوشحالی و با بقیه هم سهیم شه ولی اگر الان میرفت قضیه رو میگفت همه میفهمیدن این مدت اون چقدر مریض بوده تصمیم گرفت وقتی حالش کاملا خوب شد برگرده