در حال بارگذاری ویدیو ...

فیک sweet nightmare قسمت سوم

۶ نظر
گزارش تخلف
لایتو..یوریپه...D.L.L)چان هستم=||)
لایتو..یوریپه...D.L.L)چان هستم=||)

چان بد از ی رب با ی تیپ خفن از اتاق شخصی اش اومد بیرون..موهای لخت و مردونش و طبق عادت بالا داده بود..تو اینه ی نگاهی ب خودکرد..هه.این من بودم پارک چانیول صاحب این برج ک پر شده بود از برده وخلافکاراو هرزه های جورواجور من.ی اشغال دونی ک هر طبقه مخصوص ی کار بود!!
قیافه سرشار از غرورم و تو اینه نگاه کردم.از خودم...متنفرم!!
چن:صبح بخیر ارباب..
در جوابش سری تکان داد..اوردنش..
-بله ارباب ..فقط اونا دونفرن..
۲نفر!!؟
-بله!
پوووف ..ببرشون حموم..امادشون کن و بیارشون تو اتاق کارم!
-چشم ارباب..
میتونی بری..
اه خوبه ک چن بود..نظم اینجا و کاراش تمام ب خاطر سخت کوشی های اون بود...
*****
بک:::نمیدونم کجا بودیم..فقط میدونم ک از اون جهنم خلاص شده بودیم و تو جای بدتر بودیم!!
سوهو:ب..بک...حا.لت..خوبه!؟
بک:ه.هیونگ...سرده!؟
سوهو دستم و گرفت...ن.نگران نباش...در همان لحظه در باز شد.....
راوی**
کی میدونست قراره چ بلایی سرشون بیاد..اگر اون زمان از همه چی خبرداشتن یعنی همراه اون مردکوتاه(چن ومیگه ها*.*)ک ب نظر قصدش کمک بود میرفتن..یعنی اونموقع ک با خوشحالی بد چند وقت حموم میکردن و لباسای شیک و مارک دار میپوشیدن بازم لبخند میزدن!؟بازم فکر میکردن ک این کابوس تموم شده!!؟
بک:::تو اینه ب خودم نگاه کردم موهای مشکی و براقم و جلوی پیشونیم پخش کرده بودن ک باعث میشدتو چشم بزنه وکیوت ترنشونم بده..ی تیشرت آستین کوتاه قرمز با کتونیه هم رنگش و با شلوار جذب مشکی ک باعث میشد پاهای استخونی و خوش فرم ریزه پیزم و قشنگ تر نشون داده بشه..و با لایه خیلی نازکی از خط چشم و کمی برق لب تیپم تکمیل شد...ولی معنی این کاراشون اصلا برام قابل درک نبود..ب سوهو هیونگ نگاه کردم..موهاش ب صورت پراکنده و جذاب پخش شده بود..تیشرت ابی ک با چشماش هم خونی داشت..ی شلوار سفید جذب و با کفش هم رنگش...بک::وااو هیونگ عاالی شدییی..سوهو با خجالتی سرش و میندازه پایین...ممنون بک توام عالی شدی..
بک خنده شیرین و کوتاهی کرد ممنون هیونگ..چن:خب..حاضر شد...حرفش با دیدن اون دوناتمام موند..اوه شماها.. عالی شدید..اهم خب دنبال من بیاید..
اون لحظه کسی از سرنوشت خبرنداشت کسی نمیدونست ک قراره چ اتفاقایی بیفته و قراره با کی روبه رو بشن حداقل برای بک وسوهو اینطور بود..چن تقه ای ب در زد..ارباب ..اجازه هست!؟!!(بی زحمت نظر بدید)

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

فیک sweet nightmare قسمت سوم

۸ لایک
۶ نظر

چان بد از ی رب با ی تیپ خفن از اتاق شخصی اش اومد بیرون..موهای لخت و مردونش و طبق عادت بالا داده بود..تو اینه ی نگاهی ب خودکرد..هه.این من بودم پارک چانیول صاحب این برج ک پر شده بود از برده وخلافکاراو هرزه های جورواجور من.ی اشغال دونی ک هر طبقه مخصوص ی کار بود!!
قیافه سرشار از غرورم و تو اینه نگاه کردم.از خودم...متنفرم!!
چن:صبح بخیر ارباب..
در جوابش سری تکان داد..اوردنش..
-بله ارباب ..فقط اونا دونفرن..
۲نفر!!؟
-بله!
پوووف ..ببرشون حموم..امادشون کن و بیارشون تو اتاق کارم!
-چشم ارباب..
میتونی بری..
اه خوبه ک چن بود..نظم اینجا و کاراش تمام ب خاطر سخت کوشی های اون بود...
*****
بک:::نمیدونم کجا بودیم..فقط میدونم ک از اون جهنم خلاص شده بودیم و تو جای بدتر بودیم!!
سوهو:ب..بک...حا.لت..خوبه!؟
بک:ه.هیونگ...سرده!؟
سوهو دستم و گرفت...ن.نگران نباش...در همان لحظه در باز شد.....
راوی**
کی میدونست قراره چ بلایی سرشون بیاد..اگر اون زمان از همه چی خبرداشتن یعنی همراه اون مردکوتاه(چن ومیگه ها*.*)ک ب نظر قصدش کمک بود میرفتن..یعنی اونموقع ک با خوشحالی بد چند وقت حموم میکردن و لباسای شیک و مارک دار میپوشیدن بازم لبخند میزدن!؟بازم فکر میکردن ک این کابوس تموم شده!!؟
بک:::تو اینه ب خودم نگاه کردم موهای مشکی و براقم و جلوی پیشونیم پخش کرده بودن ک باعث میشدتو چشم بزنه وکیوت ترنشونم بده..ی تیشرت آستین کوتاه قرمز با کتونیه هم رنگش و با شلوار جذب مشکی ک باعث میشد پاهای استخونی و خوش فرم ریزه پیزم و قشنگ تر نشون داده بشه..و با لایه خیلی نازکی از خط چشم و کمی برق لب تیپم تکمیل شد...ولی معنی این کاراشون اصلا برام قابل درک نبود..ب سوهو هیونگ نگاه کردم..موهاش ب صورت پراکنده و جذاب پخش شده بود..تیشرت ابی ک با چشماش هم خونی داشت..ی شلوار سفید جذب و با کفش هم رنگش...بک::وااو هیونگ عاالی شدییی..سوهو با خجالتی سرش و میندازه پایین...ممنون بک توام عالی شدی..
بک خنده شیرین و کوتاهی کرد ممنون هیونگ..چن:خب..حاضر شد...حرفش با دیدن اون دوناتمام موند..اوه شماها.. عالی شدید..اهم خب دنبال من بیاید..
اون لحظه کسی از سرنوشت خبرنداشت کسی نمیدونست ک قراره چ اتفاقایی بیفته و قراره با کی روبه رو بشن حداقل برای بک وسوهو اینطور بود..چن تقه ای ب در زد..ارباب ..اجازه هست!؟!!(بی زحمت نظر بدید)