در حال بارگذاری ویدیو ...

♥ قسمت چهل و یکم فیک رها شده ♥

۲ نظر گزارش تخلف
✦MŔ.ĴƐ♡И.♡ER✦ ♥ _ ♥ خیار نما ♥_♥
✦MŔ.ĴƐ♡И.♡ER✦ ♥ _ ♥ خیار نما ♥_♥

جونگ کوک : توی همین گروهم میمونم
یوری (با اشک تمساح) : اوپااا چطور دلت اومد منو ول کنی بچسبی به این دختره ؟؟؟ من میخوام با تو همگروه باشم ... قول میدم اذیتت نکنمممم
جونگ کوک : اه یوری ولم کن دیگه ....
خانم معلم : حالا که گروه بندیا تونو انتخاب کردین باید یهچیزی بهتون بگم گروهاتون دونفره ایه و مسلما کارتونم سخت تره باید با کمک همدیگه تاکید میکم با کمک همدیگه یه اهنگ و بنویسین و تنظیمش کنین اگر بفهم از سر خودتون باز کردین یا هم دادین کسی براتون نوشته قطعا از کلاسم اخراجتون میکنم فهمیدین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هممون اروم تایید کردیم
خانم معلم : خیلی خوبه .. خسته نباشید بچه ها میتونی برین خوابگاهتون .....
خانم معلم که رفت یوری اومد سمتم
یوری : هه فک نکن راحتت میزارم جونگ کوک مال منه ... اگه فک کردی فرصتی پیدا کردی که اوننو مال خودت کنی زهی خیال باطل
من : امم مهم نیست من که اومدم بگم میخوام گروهمو عوض کنم ولی دیدی که جونگ کوک حاظر نشد باتو هم گروه شه میخوای یه نگهبان بزار برامون یوقت مال خودم نکنمش هه فک کردی کی هستی که اینجوری رفتار میکنی ؟؟؟ یکم ادم باش .. خیلی رقت انگیزی
رومو ازش گرفتم و رفتم سمت خوابگاه واقعا روی اعصاب بود فک کرده کیه ؟؟ دختره ی عنتر روانی به در اتاقم که رسیدم بچه ها رو دیدم رفتم پیششون
رز :میگما دو ماهه که ما اومدیم اینجا و اصلا از اینجا بیرون نرفتیم من دلم میخواد برم سئولو ببینم
چاهی : خوب بیاین ما میبریمتون بعدشم میریم سینما .... چطوره ؟؟؟
بچه ها موافقط کردن ولی من یه کاری داشتم که باید انجام میدادم

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

♥ قسمت چهل و یکم فیک رها شده ♥

۱۱ لایک
۲ نظر

جونگ کوک : توی همین گروهم میمونم
یوری (با اشک تمساح) : اوپااا چطور دلت اومد منو ول کنی بچسبی به این دختره ؟؟؟ من میخوام با تو همگروه باشم ... قول میدم اذیتت نکنمممم
جونگ کوک : اه یوری ولم کن دیگه ....
خانم معلم : حالا که گروه بندیا تونو انتخاب کردین باید یهچیزی بهتون بگم گروهاتون دونفره ایه و مسلما کارتونم سخت تره باید با کمک همدیگه تاکید میکم با کمک همدیگه یه اهنگ و بنویسین و تنظیمش کنین اگر بفهم از سر خودتون باز کردین یا هم دادین کسی براتون نوشته قطعا از کلاسم اخراجتون میکنم فهمیدین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هممون اروم تایید کردیم
خانم معلم : خیلی خوبه .. خسته نباشید بچه ها میتونی برین خوابگاهتون .....
خانم معلم که رفت یوری اومد سمتم
یوری : هه فک نکن راحتت میزارم جونگ کوک مال منه ... اگه فک کردی فرصتی پیدا کردی که اوننو مال خودت کنی زهی خیال باطل
من : امم مهم نیست من که اومدم بگم میخوام گروهمو عوض کنم ولی دیدی که جونگ کوک حاظر نشد باتو هم گروه شه میخوای یه نگهبان بزار برامون یوقت مال خودم نکنمش هه فک کردی کی هستی که اینجوری رفتار میکنی ؟؟؟ یکم ادم باش .. خیلی رقت انگیزی
رومو ازش گرفتم و رفتم سمت خوابگاه واقعا روی اعصاب بود فک کرده کیه ؟؟ دختره ی عنتر روانی به در اتاقم که رسیدم بچه ها رو دیدم رفتم پیششون
رز :میگما دو ماهه که ما اومدیم اینجا و اصلا از اینجا بیرون نرفتیم من دلم میخواد برم سئولو ببینم
چاهی : خوب بیاین ما میبریمتون بعدشم میریم سینما .... چطوره ؟؟؟
بچه ها موافقط کردن ولی من یه کاری داشتم که باید انجام میدادم