خوب میرسیم به مهم ترین بخش کادوها ...
تـــــــــــــادا : فن فیـــــــــــــک
عاغا من دو ماهه داشتم فک میکردم یه فیک طنز مثل مال هانیه برا تولد مهرناز بنویسم...
بعد چون تازه از امتحانا دراومده بودم و نمودار امید به زندگیم نشسته بود گوشه اتاق آهنگ غمگین گوش میکرد هیچ جوره نتونستم یه فیک طنز بنویسم!!!!
هیچی دیگه یهو به سرم زد یه فیک عاشقانه بنویسم و این شد که الان در خدمت شومام خخخ
فقط یه چیزی ...
داستان عاشقانه اس شاید یه چن تایی صحنه داشته باشه خواهش مندم با جنبه ها بخونن ..
بعدم همه اش ساخته ی ذهن منحرف نویسنده اس !!خخ(خودمو میگما خخخ)
پس...
دو دقه دیگه نیاید گزارش بدیدااااا...
با تشکر

❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂❂
مقدمه:

اینجــــا زمین اســتـ
ساعـتـ به وقـتـ دوسـتـ داشتنـــــــــت
به صـــــدا درآمدهـ
با تو میشـــــــــود اشتباهـ را اعتــــــــــراف کرد
و بهـ این زندگــــــــــی ادامـــــــــــه داد
...