در حال بارگذاری ویدیو ...

نماهنگ دورهمی شب چله تولید سپاه سیدالشهداء

علی پیام
علی پیام

یک خاطره دفاع مقدسی: شبِ یلدا بود ، عدّه ­ای از بچّه ­ها به بانه رفته و برنگشته بودند ، چند نفر از بچّه­ ها که بعدها آمده و متأهّل بودند به مرخّصی رفته بودند . فرمانده هم نداشتیم! نیمۀ شب بود، درست ساعتِ دوازده یک گلولۀ آر پی­ جی از روی پایگاه ردّ و منفجر شد. از خواب پریدیم ، اسلحه را برداشتیم و به بیرون آمدیم و هر کسی یک جایی سنگر گرفت. من رو به روی سنگر خودمان به نگهبانی ایستادم که اگر دشمن قصدِ نفوذ داشت ببینم . سنگرِ ما مُشرف بر نصفِ روستا بود . تیربار از پایین درّه روی درخت کار می ­کرد تا بچّه­ ها حواسشان پَرت شود و مشغول آن دور دست باشند ، چند نفر از سمتِ دیگر در پیِ آن بودند سیم­ خاردار را قطع کنند و خودشان را به بالا بکشانند . من که در این طرف بودم نمی ­دیدم ولی بچّه ­ها می ­گفتند : آن شب برادرت دلاوری از خود نشان داده ، فرماندهی کرده و بچّه­ ها را سامان داده ، تا همه جا در معرضِ دیدِ بچّه­ ها باشد .

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

نماهنگ دورهمی شب چله تولید سپاه سیدالشهداء

۰ لایک
۰ نظر

یک خاطره دفاع مقدسی: شبِ یلدا بود ، عدّه ­ای از بچّه ­ها به بانه رفته و برنگشته بودند ، چند نفر از بچّه­ ها که بعدها آمده و متأهّل بودند به مرخّصی رفته بودند . فرمانده هم نداشتیم! نیمۀ شب بود، درست ساعتِ دوازده یک گلولۀ آر پی­ جی از روی پایگاه ردّ و منفجر شد. از خواب پریدیم ، اسلحه را برداشتیم و به بیرون آمدیم و هر کسی یک جایی سنگر گرفت. من رو به روی سنگر خودمان به نگهبانی ایستادم که اگر دشمن قصدِ نفوذ داشت ببینم . سنگرِ ما مُشرف بر نصفِ روستا بود . تیربار از پایین درّه روی درخت کار می ­کرد تا بچّه­ ها حواسشان پَرت شود و مشغول آن دور دست باشند ، چند نفر از سمتِ دیگر در پیِ آن بودند سیم­ خاردار را قطع کنند و خودشان را به بالا بکشانند . من که در این طرف بودم نمی ­دیدم ولی بچّه ­ها می ­گفتند : آن شب برادرت دلاوری از خود نشان داده ، فرماندهی کرده و بچّه­ ها را سامان داده ، تا همه جا در معرضِ دیدِ بچّه­ ها باشد .