نماهنگ علی ای همای رحمت با صدای استاد محمد اصفهانی emam ali
علی ای همای رحمت؛ تو چه آیتی، خدا را / که به ماسِوا فکندی؛ همه سایه ی هما را / ناشناسی که به تاریکی شب / می برد شام یتیمانِ عرب/ پادشاهی که به شب؛ برقع پوش / میکشد بارِ گدایان؛ بر دوش / علی ای همای رحمت؛ تو چه آیتی، خدا را / که به ماسِوا فکندی؛ همه سایه ی هما را / دل اگر خداشناسی؛ همه در رخِ علی بین / به علی شناختم من؛ به خدا قسم خدا را/ علی ای همای رحمت؛ تو چه آیتی، خدا را / که به ماسِوا فکندی؛ همه سایه ی هما را / به خدا که در دو عالم؛ اثر از فنا نماند / چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را /مگر ای سحابِ رحمت؛ تو بباری ارنه دوزخ / به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را /برو ای گدای مسکین؛ در خانه ی علی زن / که نگینِ پادشاهی؛ دهد از کرم گدا را /به جز از علی که گوید به پسر؛ که قاتلِ من / چو اسیرِ توست اکنون؛ به اسیر کن مدارا /در جهانی همه شور و همه شر / ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر /شبروان مست ولای تو؛ علی / جانِ عالم، به فدای تو علی… علی… علی…
نظرات