پارت ۳ :))

HADIS ☆handerson
HADIS ☆handerson

پارت ۳
.
.
.
خب کجا بودیم ، اهممم اهممم
.
.
مامانم یهو برگشت و با بابام که پشت سرش داشت میومد چشم تو چشم شد همینجوری چشم تو چشم و عطر در فضا پخش و جو رمانتیک بود ...
+مشکلی پیش اومده ،حالتون خوبه ؟ ... _ ها؟
+حالتون خوبه ،چیزی رو جا گذاشتید ؟ ..._نه هیچی (دست پاچه شدن ) خدافظ
... مامانم هول هولی سریع سوار ماشین شد و رسید خونش وسایلش رو رو تخت انداخت و تو موهاش چنگ‌زد : ( چرا خشکم زده بود ؟ نه نه غیر ممکنه ،من فقط چند بار‌دیدمش ، حتی خیلی هم دیدارامون خاص نبود اما ...)
دستش رو روی قلبش گذاشته بود (‌ چرا قلبم آروم نمیگیره، غیر ممکنه ،من مردای زیادی رو دیدم نمیتونه دلیلش این باشه ...
.ادامش پارت بعد
. متوجه هستید که کرم دارم ؟
.
.
شاید تا بعد کنکور نتونم زیاد بزارم ، یا زیاد خوب نشه ، دوستتون دارم ♡

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

پارت ۳ :))

۱۴ لایک
۶ نظر

پارت ۳
.
.
.
خب کجا بودیم ، اهممم اهممم
.
.
مامانم یهو برگشت و با بابام که پشت سرش داشت میومد چشم تو چشم شد همینجوری چشم تو چشم و عطر در فضا پخش و جو رمانتیک بود ...
+مشکلی پیش اومده ،حالتون خوبه ؟ ... _ ها؟
+حالتون خوبه ،چیزی رو جا گذاشتید ؟ ..._نه هیچی (دست پاچه شدن ) خدافظ
... مامانم هول هولی سریع سوار ماشین شد و رسید خونش وسایلش رو رو تخت انداخت و تو موهاش چنگ‌زد : ( چرا خشکم زده بود ؟ نه نه غیر ممکنه ،من فقط چند بار‌دیدمش ، حتی خیلی هم دیدارامون خاص نبود اما ...)
دستش رو روی قلبش گذاشته بود (‌ چرا قلبم آروم نمیگیره، غیر ممکنه ،من مردای زیادی رو دیدم نمیتونه دلیلش این باشه ...
.ادامش پارت بعد
. متوجه هستید که کرم دارم ؟
.
.
شاید تا بعد کنکور نتونم زیاد بزارم ، یا زیاد خوب نشه ، دوستتون دارم ♡