پارت سوم کنارم باش.(ب آخر فن فیکشن دقت کنین)
کوکی وارد کلاس میشه و همه جا سکوت شد ک صدای یک دختر رو میشنوی: واااای کوکی عزیزم صلح بخیربیا از توی این سایت لباس ست بخریم با خودم گفتم: دوست دخترشه؟؟؟
معلم منو دید
-انتقالی هستی
-بله...رزی هستم
-وقتی صدات کردم بیا
- خیل...خیلی ...خیلی خوب....پوف
-سلام بچه ها میخوام دانش آموز جدیدمون رو بهتون معرفی کنم از کانادا اومده..بیا تو
رفتم داخل کوکی رو میز سوم دیدم
انگار همون دختره گفت: خببب خیال ورت نداره ها
کوکی: الیزا میشه بس کنی؟ من و مادرم هاست فامیلی اون هستیم
بیخیال شدم و گفتم: سلام ب همه من رزی هستم امید وارم دوست های خوبی باشیم (همونطور ب جو کلاس نگاه کردم همشون خوشگل بودن انگار ک قرار باشه کم بیارم! ولی دخترای قد زیاد داشت سریع نشستم
پسر عقبیم: سلام رزی من جیمینم کناریتم لیسا است اون زیاد حرف نمیزنه
- خوشوقتم^^
کلاس شروع شد چند دقیقه بعد در عقبی کلاس محکم باز شد یک پسر با موهای آبی کمرنگ
به نظرتون کی میتونه باشه؟؟
نظرات (۹)