در حال بارگذاری ویدیو ...

Agust D (SUGA) - Moonlight Lyrics + ترجمه

❤Paradise KPop❤
❤Paradise KPop❤

آره، آره _اوکی، اوکی، اوکی، اوکی_آره_سه سال گذشته_آگوست دی!_واقعا نمیدونم چند تا آهنگ بذارم توش،_فقط، فاک، فقط باید انجامش بدی_شروعم محقرانه بود، از دِگو، آره، یه زیرزمین تو نامسان-دونگ_به یه پنت-هاوس تو هانّام دِ هیل، ها_هنوز هم یه پینترپن َم که_نمی‌تونه از خواب بیدار شه_حقیقت توی ذهنم با آرمان‌ها می‌جنگه، خسته کننده ست_بزرگترین دشمنم خشم درونمه_از اون بدتر_جنگ تنبلی درونمه_گاهی وقت‌ها خدا رو سرزنش می‌کنم، چرا کاری کردی همچین زندگی‌ای داشته باشم؟_من دارم چیکار می‌کنم؟_موسیقی رو دوست دارم؟_بعضی وقت‌ها باز می‌پرسم 'اگه می‌تونستی برگردی_برمی‌گشتی؟' همم، باید بهش فکر کنم_ممکنه به نظر بیاد_چیزهایی که دارم راحت به دست اومدن_فاک، اینا پاداش سختی‌های لعنتی‌ای بودن که کشیدم_من هنوز گشنه‌م - این کارما ـه؟_به خاطر این همه بالا پرواز کردن، تهی بودنی که حس می‌کنم_با این‌که بیشتر از 10 سال از شروع کردنم تو نامسان-دونگ گذشته_درست مثل اون موقع است، آشفته بودن ذهنم، لعنت بهش_اون مهتابِ موقع سپیده‌دم_هنوز هم مثل اون موقع است_توی زندگیم خیلی چیزها عوض شدن، ولی خب_اون مهتاب هنوز هم مثل اون موقع ست_اون مهتابِ موقع سپیده‌دم_هنوز هم مثل اون موقع است_تغییر برای همه اجتناب‌ناپذیره_این‌که چطور تغییر می‌کنیم می‌تونه مسئولیت‌مون باشه

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

Agust D (SUGA) - Moonlight Lyrics + ترجمه

۱۲ لایک
۲ نظر

آره، آره _اوکی، اوکی، اوکی، اوکی_آره_سه سال گذشته_آگوست دی!_واقعا نمیدونم چند تا آهنگ بذارم توش،_فقط، فاک، فقط باید انجامش بدی_شروعم محقرانه بود، از دِگو، آره، یه زیرزمین تو نامسان-دونگ_به یه پنت-هاوس تو هانّام دِ هیل، ها_هنوز هم یه پینترپن َم که_نمی‌تونه از خواب بیدار شه_حقیقت توی ذهنم با آرمان‌ها می‌جنگه، خسته کننده ست_بزرگترین دشمنم خشم درونمه_از اون بدتر_جنگ تنبلی درونمه_گاهی وقت‌ها خدا رو سرزنش می‌کنم، چرا کاری کردی همچین زندگی‌ای داشته باشم؟_من دارم چیکار می‌کنم؟_موسیقی رو دوست دارم؟_بعضی وقت‌ها باز می‌پرسم 'اگه می‌تونستی برگردی_برمی‌گشتی؟' همم، باید بهش فکر کنم_ممکنه به نظر بیاد_چیزهایی که دارم راحت به دست اومدن_فاک، اینا پاداش سختی‌های لعنتی‌ای بودن که کشیدم_من هنوز گشنه‌م - این کارما ـه؟_به خاطر این همه بالا پرواز کردن، تهی بودنی که حس می‌کنم_با این‌که بیشتر از 10 سال از شروع کردنم تو نامسان-دونگ گذشته_درست مثل اون موقع است، آشفته بودن ذهنم، لعنت بهش_اون مهتابِ موقع سپیده‌دم_هنوز هم مثل اون موقع است_توی زندگیم خیلی چیزها عوض شدن، ولی خب_اون مهتاب هنوز هم مثل اون موقع ست_اون مهتابِ موقع سپیده‌دم_هنوز هم مثل اون موقع است_تغییر برای همه اجتناب‌ناپذیره_این‌که چطور تغییر می‌کنیم می‌تونه مسئولیت‌مون باشه