مادر فاطمه سلطانی: قرار بود شوهرم مرا هم بکشد!

۰ نظر گزارش تخلف
smart_shots
smart_shots

مادر فاطمه سلطانی:همیشه خانواده های ما می گفتند بسوز و بساز. همیشه میگفتم فرزندانم بزرگ شدند و به پدر نیاز دارند. من فکر می کردم با ازدواج فرزندانم از همسرم جدا می شوم.

دیگه آخرین روزها بود. به من تهمت می زد، بچه‌ها رو تهدید می‌کرد. پسرم بخاطر تهمت های پدرش نسبت به من، با او درگیر شد. به همین علت همسرم پسرم را از خانه بیرون انداخت.
فاطمه با من تماس گرفت و گفت همسرم مقابل آرایشگاه قرار دارد. من به فاطمه گفتم فقط جلوی در با پدرش حرف بزند اما پدرش درخواست کرده بود در ماشین بشیند چون حرف خصوصی با او دارد.
یکی از همکارهای فاطمه که با او بیرون رفته بود و شاهد صحنه بود گفت که تا فاطمه در ماشین نشست پدرش اولین ضربه را به او زده و باقی ضربات را هنگام فرار فاطمه به او وارد کرده است.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

مادر فاطمه سلطانی: قرار بود شوهرم مرا هم بکشد!

۰ لایک
۰ نظر

مادر فاطمه سلطانی:همیشه خانواده های ما می گفتند بسوز و بساز. همیشه میگفتم فرزندانم بزرگ شدند و به پدر نیاز دارند. من فکر می کردم با ازدواج فرزندانم از همسرم جدا می شوم.

دیگه آخرین روزها بود. به من تهمت می زد، بچه‌ها رو تهدید می‌کرد. پسرم بخاطر تهمت های پدرش نسبت به من، با او درگیر شد. به همین علت همسرم پسرم را از خانه بیرون انداخت.
فاطمه با من تماس گرفت و گفت همسرم مقابل آرایشگاه قرار دارد. من به فاطمه گفتم فقط جلوی در با پدرش حرف بزند اما پدرش درخواست کرده بود در ماشین بشیند چون حرف خصوصی با او دارد.
یکی از همکارهای فاطمه که با او بیرون رفته بود و شاهد صحنه بود گفت که تا فاطمه در ماشین نشست پدرش اولین ضربه را به او زده و باقی ضربات را هنگام فرار فاطمه به او وارد کرده است.

اخبار و سیاست