ترجمه Google :
چشمهایم را باز می کنم ، مکانی روشن که همه می خواستند
بعد از غصه های بیشمار
دنیای جدید را کم کم می بینم
فضای آن سوی مرز
منظره زیباتر در چشم من
به نظر می رسید که بعد از مدتها سرگردانی آن را پیدا کردم ، اما دوباره
به امید ما دراز بکشید
این بیشتر و بیشتر ظریف تر می شود ، اشتباه من آه
بنابراین غم و اندوه پوشیده از نور است
لحظه ای که با لبخند و نگهبانی فریب می خورید
به راز پنهان ، چشم عجیب و غریب نگاه کنید
سعی کنید عمیق تر شیرجه بزنید
همه دروغهای قابل قبول
تحت پوشش شیرینی وو
چشم هایی که مرزها را می شکنند
ناامید از پایان
آیا پایان می یابد
عقب و جلو ، این مکان مورد نظر شما نیست
دیگر مدینه فاضله نیست
یاه آن را زنده نگه دارید
در مبارزه بی معنی (ay) (ay)
به نظر می رسد که در همان مکان مانده است
دوباره با عطشی بی پایان
حتی پس از تعقیب جادو ، آن جا وجود ندارد
یک لحظه دلربا ، یک توهم کامل
پوشش واقعیت اوه اوه
یک پایان متفاوت ، قابل مشاهده
به امید ما دراز بکش
این بیشتر و بیشتر ظریف تر می شود ، اشتباه من آه
بنابراین غم و اندوه پوشیده از نور است
لحظه ای که گریه لبخند و مراقب شما می شود
به راز پنهان ، چشم عجیب و غریب نگاه کنید
سعی کنید عمیق تر شیرجه بزنید
همه دروغهای قابل قبول
تحت پوشش شیرینی وو
چشم هایی که مرزها را می شکنند
ناامید از پایان
آیا پایان می یابد
عقب و جلو ، این مکان مورد نظر شما نیست
دیگر مدینه فاضله نیست
من می خواستم با عجله تغییر کنم (رویای ایده آل)
کم کم آرزو کم کم از بین می رود (آه)
فکر کردم فقط دنبالم می آیی
انگار سایه آه
در سرنوشتی که قابل تغییر نیست
امید محو می شود
در پایان ، چشمهای عجیب و غریبم را می پوشانم
من خیلی تاریک تر می شوم
همه دروغهای قابل قبول
تحت پوشش شیرینی وو
من و بیهوده ها در مرز (با من بیا)
ناامید از پایان
فکر نمی کنم پایانی باشد
عقب و جلو ، این مکان مورد نظر شما نیست
دیگر مدینه فاضله نیست