یادمه روزی که با تو آشنا شدم
روزی که فهمیدم هیچوقت قرار نیست بهت برسم
روزی که احساس کردم قلبم برات میزنه
روزی که فهمیدم عاشقتم
روزی که فهمیدم نفسم به نفست وصله
باشی هستم و نباشی زنده موندنم ممکن نیست
غمت غمه منه و شادیت شادیه من
با خودم عهد بستم
تو شادیت شاد باشم و تو غمت ناراحت
عهد بستم تمام عشقی که بهت دارم رو به پای کسی که بدونم واقعا عاشقمه بریزم
حالا این همه حرف زدم که بگم:
هی جونگین؟!
چته ؟چرا ناراحتی؟
پدرت رفت؟تنهات گذاشت؟مگه دست خودش بود؟فک کردی از اینجوری دیدنت اینجور شکستن و اینجور نابودیت خوشحاله؟مطمعن باش الان پدرت داره میگه :هی پسر قوی باش...
فک کردی با غمت فقط خوت نابود میشی؟فقط خودت غصه میخوری؟هی پسر بلند شو!به خاطر ما اکسو الا
خواهش میکنم ازت نشکن
نابود نشو
چون با نابودیت زندگی من و امثال منم نابود میشه
تسلیت جونگینم
تسلیت زندگیم