<<<<<This song
پنجِ صبح بود و جادهٔ سرد، زیر نورِ کمجان چراغهایِ شهر، سوت میکشید. آن ملودیِ پخش میشد، تنها رابطِ من با واقعیت بود؛ مابقیِ فضا را خیالِ تو پُر کرده بود هر گوشهٔ آن سکوت مرموز، بویِ این باورِ محکم را میداد که تو در انتهایِ مسیرِ من منتظری اما حالا در این سکوتِ پس از رفتن تنها یک یادِ تلخ و ماندگار از آن توهم باقی مانده است
همیشه فکر میکردم آن عشق یک حقیقتِ پنهان در سینهات است که برای کشف شدن لحظهشماری میکندیک گنجِ دستنیافتنی اما واقعی حالا میفهمم آن گنج فقط یک سراب بود....یک اشتباهِ ظریف و هنرمندانه که به زیبایی هر چه تمامتر در یک ‘عشق’ پیچیده شده بود. روزی که این حقیقت، همچون پتکی بر سرم فرود آمد قلبم دیگر تاب نیاورد آن روز بود که فهمیدم چطور میتوان از یک الهه به یک دشمنِ درجه یک رسید تنها با چند قدم فاصله گرفتن آن فاصله تمامِ دنیا را تغییر داد....
July 11-N
نظرات