غزلخوانی ایرج، ویولن سعید قراچورلو، تنبک رسولی، بر سر ما مگذشتی تو و ایام گذشت
سالها رفت و همی صبح شد و شام گذشت
بر سر ما مگذشتی تو و ایام گذشت
من همی نامه و پیغام فرستم تو همی
عمر خود همه بر نامه و پیغام گذشت
عشق چندان که بپوشند نماند پنهان
خاصه افسانه ما کز دهن عام گذشت
دل که از عشق دل آرام بر آرد فریاد
که دگر کار دل از طاقت و آرام گذشت
نظرات