love in class B
پارت پونزدهم:
از رستوران اومدیدم بیرون.
-کیونگ منو برسون خونه ی میانگ
-نمیشه
-چرا؟
-چون من دارم میگم نمیشه
-عههههه!به تو چه آخه؟
-من داداشتم میگم نه.دیگم حرفی نباشه
هوف بلندی کشیدم و گفتم:
-بیشعور
گوشیمو از تو جیبم درآوردم و به میانگ پیامک دادم:
-میانگ امروز نمیتونم بیام ببخش
-چرا؟
-این کیونگ بیشعور نمیذاره بیام
-وا!به اون چه؟
-چمیدونم بابا.یه روز دیگه میام
-باشه
-کاری نداری؟
-نه مرسی
-بابای
جونگین با اینکه اونور نشسته بود اما به گوشیم دید داشت و داشت چتامونو میخوند
-فک نمیکنم فضولی تو گوشی دیگران کار درستی باشه آقای کیم جونگین
جونگین عصبانی نگاهی بهم انداخت و روشو برگردوند سمت پنجره.
-کیونگسووووووووووووو آهنگ بذار
-من آهنگ گوش نمیدم
-بک ضبطو روشن کن
-اوکی
همین که بک ضبطو روشن کرد آهنگ شادی با صدای بسیاااااااااار بلند پلی شد.من و بک چن ثانیه بهش خیره شدیم
-که آهنگ گوش نمیدی؟
کیونگ بی تفاوت جلوشو نگاه کرد و در پاسخ به خندهای ما هیچی نگفت .
نظرات (۵)