زمینه سازان ظهور - آغاز تحولات بزرگ در دنیا پس از چند قرن استعمار غرب بر منطقه

۰ نظر
گزارش تخلف
علی پیام
علی پیام

پیدایش استعمار در عصر جدید با ظهور کشورهای قدرتمند اروپایی آن زمان یعنی انگلیس، فرانسه، پرتغال، اسپانیا و ... همراه بود. بعد از کشف راه‌های دریایی در اطراف افریقای جنوب شرقی (۱۴۸۸م) و کشف قاره‌ امریکا در سال ۱۴۹۲م مسافرت‌های دریایی به منظور استعمار و کشف سرزمین‌های جدید آغاز شد. آن‌ها در ابتدا به دنبال طلا، عاج و اشیاء قیمتی بودند اما رفته رفته انگیزه‌های وسیع‌تر اقتصادی نظیر تجارت، انتقال مواد اولیه‌ی معدنی و کشاورزی به سرزمین‌های اروپایی و فروش کالاهای اروپایی به فعالیت‌های استعماری وسعت بخشید. جنبه‌های اقتصادی استعمار (یعنی بهره‌کشی کشورهای اروپایی از سرزمین‌ها و جوامع دیگر) بدون جنبه‌های سیاسی و نظامی نمی‌توانست دوام یابد. کشورهای استعمارگر خیلی زود دریافتند که برای تداوم بهره‌کشی لازم است که بر جوامع مستعمره‌ی خود نظارت سیاسی داشته باشند و حتی فرهنگ آن‌ها را تحت کنترل درآورند. این کار در سرزمین‌ها و جوامعی مانند جوامع بومی امریکا، افریقا و اقیانوسیه که مراکز اقتدار و فرهنگ و تمدن بومی آن‌ها ضعیف بود یا در اولین یورش‌های استعمار فرو ریخته بود بسیار راحت صورت گرفت. در این سرزمین‌ها مراکز قدرتی به وجود آمد که تماما زیر نظارت استعمارگران بود. استعمارگران در این کشورها در کنار نهادها و مؤسسات سنتی بومیان معمولا نهادها سازمان‌ها و شیوها و مناسبات اقتصادی سیاسی اجتماعی و فرهنگی جدیدی ایجاد کردند که در حقیقت پاسخ به نیازهای استعماری خودشان بود و نه نیازهای مردمان بومی آن سرزمین‌ها.[۵] استعمارگران در برخورد با کشورهایی مانند ایران و چین که از قدرت بالایی برخوردار بودند و قادر به تسلط کامل بر آن‌ها نبودند سعی کردند تا تغییراتی را به منظور حفظ منافع و تامین نیازهای خود در این کشورها به وجود آورند. به‌طور کلی، سلطه‌ی استعمار و قدرت‌های استعماری بر کشورهای مستعمره در طول حدود پنج قرن، آثار و پیامدهای منفی عمیقی بر جای گذاشت و موجب عقب‌ماندگی آن‌ها در عرصه‌های مختلف گردید.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

زمینه سازان ظهور - آغاز تحولات بزرگ در دنیا پس از چند قرن استعمار غرب بر منطقه

۰ لایک
۰ نظر

پیدایش استعمار در عصر جدید با ظهور کشورهای قدرتمند اروپایی آن زمان یعنی انگلیس، فرانسه، پرتغال، اسپانیا و ... همراه بود. بعد از کشف راه‌های دریایی در اطراف افریقای جنوب شرقی (۱۴۸۸م) و کشف قاره‌ امریکا در سال ۱۴۹۲م مسافرت‌های دریایی به منظور استعمار و کشف سرزمین‌های جدید آغاز شد. آن‌ها در ابتدا به دنبال طلا، عاج و اشیاء قیمتی بودند اما رفته رفته انگیزه‌های وسیع‌تر اقتصادی نظیر تجارت، انتقال مواد اولیه‌ی معدنی و کشاورزی به سرزمین‌های اروپایی و فروش کالاهای اروپایی به فعالیت‌های استعماری وسعت بخشید. جنبه‌های اقتصادی استعمار (یعنی بهره‌کشی کشورهای اروپایی از سرزمین‌ها و جوامع دیگر) بدون جنبه‌های سیاسی و نظامی نمی‌توانست دوام یابد. کشورهای استعمارگر خیلی زود دریافتند که برای تداوم بهره‌کشی لازم است که بر جوامع مستعمره‌ی خود نظارت سیاسی داشته باشند و حتی فرهنگ آن‌ها را تحت کنترل درآورند. این کار در سرزمین‌ها و جوامعی مانند جوامع بومی امریکا، افریقا و اقیانوسیه که مراکز اقتدار و فرهنگ و تمدن بومی آن‌ها ضعیف بود یا در اولین یورش‌های استعمار فرو ریخته بود بسیار راحت صورت گرفت. در این سرزمین‌ها مراکز قدرتی به وجود آمد که تماما زیر نظارت استعمارگران بود. استعمارگران در این کشورها در کنار نهادها و مؤسسات سنتی بومیان معمولا نهادها سازمان‌ها و شیوها و مناسبات اقتصادی سیاسی اجتماعی و فرهنگی جدیدی ایجاد کردند که در حقیقت پاسخ به نیازهای استعماری خودشان بود و نه نیازهای مردمان بومی آن سرزمین‌ها.[۵] استعمارگران در برخورد با کشورهایی مانند ایران و چین که از قدرت بالایی برخوردار بودند و قادر به تسلط کامل بر آن‌ها نبودند سعی کردند تا تغییراتی را به منظور حفظ منافع و تامین نیازهای خود در این کشورها به وجود آورند. به‌طور کلی، سلطه‌ی استعمار و قدرت‌های استعماری بر کشورهای مستعمره در طول حدود پنج قرن، آثار و پیامدهای منفی عمیقی بر جای گذاشت و موجب عقب‌ماندگی آن‌ها در عرصه‌های مختلف گردید.

اخبار و سیاست