در حال بارگذاری ویدیو ...

♥ قسمت چهلم فیک رها شده ♥

۲۳ نظر گزارش تخلف
✦MŔ.ĴƐ♡И.♡ER✦ ♥ _ ♥ خیار نما ♥_♥
✦MŔ.ĴƐ♡И.♡ER✦ ♥ _ ♥ خیار نما ♥_♥

جونگ کوک دستمو بیشتر فشار داد و گفت : هی دختر شوخی میکنی دیگه ..؟؟
من : ای ای ای شوخیم کجا بود ؟؟؟ ولم کن دستم شکست ....
جونگ کوک : هی دختر همین الان میری دفتر و به خانم معلم میگی که گروه بندی هارو عوض کنه ... فهمیدی ؟؟؟؟؟
من : ای ای ای دستم ... یوری رفت به خانم معلم بگه با تو همگروه شه منم اومدم دنبالت که بریم گروهامونو عوض کنیم
جونگ کوک یهو دستمو ول کرد و با تعجب نگام کرد
جونگ کوک : یوری رفت چیکار کنه ؟؟؟ رفت بگه با من هم گروه شه ؟؟؟
سرمو تکون دادم که عین فشنگ دویید منم که سرنوشتم دست این یابو بود دوییدم دنبالش که به دفتر مدیر رسیدیم اقای مدیر و دیدم با خانم معلم و یوری و دنیل و ایجینم جلوشون بودن و داشتن باهاشون حرف میزدن جونگ کوک دستمو گرفت و منو دنبال خودش کشوند جلوی خانم معلم
جونگ کوک : خانم پارک
خانم معلم (یاهمون پارک) : بله پسرم
جونگ کوک : من میخواستم هم گروهیمو عوض کنم
خانم معلم : چی شده همه امروز میخوان هم گروهی هاشونو عوض کنن ... یه بار که گفتم نمیشه چرا اسرار میکنین .. هم گروهیت کیه ؟؟
جونگ کوک دستمو که تو دستش بود اورد بالا که بیشتر درد گرفت اخمام رفت تو هم فک کنم مچ دستم شکست
اقای مدیر : جونگ کوک دست دختر بد بختو شکوندی ولش کن
جونگ کوک یه نگاه بهم کرد و دستشو شل کرد دستمو از تو دستش کشیدم بیرونو یکم مالشش دادم
یهویی حس کردم یه جن از جلوم رد شد و مثل میمون اویزون جونگ کوک شد
یوری :خانم میشه من با جونگ کوک هم گروه شم ؟؟؟ ببینین اونم میخواد همگروهیش عوض بشه
خان معلم : جونگ کوک میخوای با یوری هم گروه بشی ؟؟؟
جونگ کوک : نه نه خانم .... میخوام با یکی از بچه های خودمون هم گروه بشم
خانم معلم : اینجور نمیشه گروه ها بهم میریزن یا با یوری یا با جنی ؟؟؟ کودوم ؟؟
جونگ کوک یه نگاه به یوری کرد یه نگاه به من یه پوفی کشید خخ لا مصب خو منم بودم بیخیال میشدم یوری مثل ادامس میچسبه به ادم

نظرات (۲۳)

Loading...

توضیحات

♥ قسمت چهلم فیک رها شده ♥

۱۰ لایک
۲۳ نظر

جونگ کوک دستمو بیشتر فشار داد و گفت : هی دختر شوخی میکنی دیگه ..؟؟
من : ای ای ای شوخیم کجا بود ؟؟؟ ولم کن دستم شکست ....
جونگ کوک : هی دختر همین الان میری دفتر و به خانم معلم میگی که گروه بندی هارو عوض کنه ... فهمیدی ؟؟؟؟؟
من : ای ای ای دستم ... یوری رفت به خانم معلم بگه با تو همگروه شه منم اومدم دنبالت که بریم گروهامونو عوض کنیم
جونگ کوک یهو دستمو ول کرد و با تعجب نگام کرد
جونگ کوک : یوری رفت چیکار کنه ؟؟؟ رفت بگه با من هم گروه شه ؟؟؟
سرمو تکون دادم که عین فشنگ دویید منم که سرنوشتم دست این یابو بود دوییدم دنبالش که به دفتر مدیر رسیدیم اقای مدیر و دیدم با خانم معلم و یوری و دنیل و ایجینم جلوشون بودن و داشتن باهاشون حرف میزدن جونگ کوک دستمو گرفت و منو دنبال خودش کشوند جلوی خانم معلم
جونگ کوک : خانم پارک
خانم معلم (یاهمون پارک) : بله پسرم
جونگ کوک : من میخواستم هم گروهیمو عوض کنم
خانم معلم : چی شده همه امروز میخوان هم گروهی هاشونو عوض کنن ... یه بار که گفتم نمیشه چرا اسرار میکنین .. هم گروهیت کیه ؟؟
جونگ کوک دستمو که تو دستش بود اورد بالا که بیشتر درد گرفت اخمام رفت تو هم فک کنم مچ دستم شکست
اقای مدیر : جونگ کوک دست دختر بد بختو شکوندی ولش کن
جونگ کوک یه نگاه بهم کرد و دستشو شل کرد دستمو از تو دستش کشیدم بیرونو یکم مالشش دادم
یهویی حس کردم یه جن از جلوم رد شد و مثل میمون اویزون جونگ کوک شد
یوری :خانم میشه من با جونگ کوک هم گروه شم ؟؟؟ ببینین اونم میخواد همگروهیش عوض بشه
خان معلم : جونگ کوک میخوای با یوری هم گروه بشی ؟؟؟
جونگ کوک : نه نه خانم .... میخوام با یکی از بچه های خودمون هم گروه بشم
خانم معلم : اینجور نمیشه گروه ها بهم میریزن یا با یوری یا با جنی ؟؟؟ کودوم ؟؟
جونگ کوک یه نگاه به یوری کرد یه نگاه به من یه پوفی کشید خخ لا مصب خو منم بودم بیخیال میشدم یوری مثل ادامس میچسبه به ادم