ژولیت

۶ نظر گزارش تخلف
نـعنــآ؛
نـعنــآ؛

ژولیت من روز اولی که تو را دیدم آنقدر شیفته و محو تماشایت شدم که به کل فراموش کردم قصد من از آمدن به آن مکان مطهر یک چیز دیگر بود ، بعد از آن روز آنقدر به آن مکان آمدم که بالاخره راضی به آزاد کردن حرفهای مانده در قفس سینه ام شدم ، آشفته و پریشان نامه ای نوشتم که درونش پرشده بود از احساسات قلبى من اما هرگز آن نامه را برایت نفرستادم و خودم شخصا مقابل تو به عشقی که داشته ام اعتراف کردم اما اکنون میخواهم این نامه ی احساساتم را به تو دهم تا شاهد باشی که از آن موقع تا کنون حتی ذره ای از عشق من به تو کم نشده

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

ژولیت

۱۵ لایک
۶ نظر

ژولیت من روز اولی که تو را دیدم آنقدر شیفته و محو تماشایت شدم که به کل فراموش کردم قصد من از آمدن به آن مکان مطهر یک چیز دیگر بود ، بعد از آن روز آنقدر به آن مکان آمدم که بالاخره راضی به آزاد کردن حرفهای مانده در قفس سینه ام شدم ، آشفته و پریشان نامه ای نوشتم که درونش پرشده بود از احساسات قلبى من اما هرگز آن نامه را برایت نفرستادم و خودم شخصا مقابل تو به عشقی که داشته ام اعتراف کردم اما اکنون میخواهم این نامه ی احساساتم را به تو دهم تا شاهد باشی که از آن موقع تا کنون حتی ذره ای از عشق من به تو کم نشده