ملکه کی
نیانگ امپراطور
امپراطور : کتابی را که می خونید دوست دارید
نیانگ تنهایمان بگذارید
نیانگ : دوباره نوشیدید
امپراطور : یک وقتی فکر می کردید می تونید منو نادیده بگیرید حالا هم همین کار را می کنید
خجالت نکشید
نیانگ : امپراطور
امپراطور : برای دیدن من اشتیاق داشته باش برای جلب رضایت من التماس کن
دیگه این قدر از خود راضی نگاهم نکن دیگه حرف حرف من
نیانگ : براتون برقصم و ازتون سپاسگزار باشم مثل دختران روسپی خانه ؟؟؟
اگه می خوایید همه چیز تمام کنید
امپراطور : من هیچ وقت رابطم با شما تموم نمی کنم هرگز
خواهش می کنم همین جوری بمون
نیانگ :شما نمی دونید از همه بیش تر از چی مترسم اینکه شما باهام تموم کنید
نظرات (۲)