Part:1 رئیس مافیا عاشقم شد

۹ نظر گزارش تخلف
Avin.  پارت ۳رمان اضافه شد
Avin. پارت ۳رمان اضافه شد

رز: وایییی ترکیدم خیلی خستم باز این رئیس الندگ به ما کار داد عوضی
سلی: واییی آره حالا من میرم بای
رز: بای
رز مثل همیشه تنهایی بدون هیچ دوستی از اون خیبان عجیب غریب رد میشد ی حسی بدی به اونجا داشت ولی دیگه چاره ای هم نداشت داشت تو حال و هوای خودش گیرفت که صدایی شنید و رفت قایم شد تا اونو ببینه
(مردی که به الکس خیانت کرده بود اسمش الیور بود)
الیور : رئیس التماست میکنم نکش منو
الکس: قبل خیانت باید به این چیزا فکر میکردی حالا بگو اون موقع ی سپردن کار بهت گفته بود که جونت رو تضمین میکنه
الیور : التماست میکنم نههه
الکس بدون اینکه به اون توجه کنه اونو کشت و جسدش رو سوزوند
رز که این صحنه رو دیده بود اصلا نترسیده بود چون قبلا اونم تو مافیا ها کار میکرد ولی بخاطر مشکل پاش از گروه جدا شده بود الکس هم قبلا رئیس اون بود
رز:( وایییی رئیس قبلیمه الکس باید فرار کنم)
الکس: کی اونجاست( با داد)
رز: مشتاق دیدار
الکس: توییی همونی که بخاطر ی پا از گروه بیرون رفتی
رز: بخاطر ی پا نبود علت دیگه ایی هم داشت( چون عاشقت شده بود)
الکس: اینجا چه غلتی میکنییی هان( با داد)
رز: هیچی فقط نگاه کردم خیلی هیجان انگیز بود
الکس: افراد بگیرینش
رز با اینکه ۵ سال ازش گذشته بود هنوز هم تیر اندازی و هنر های رزمیش عالی بود کل افراد های الکس رو کشت و بعضی هاشون هم بد جور زخمی کرد
رز: من هنوزم قدیمی نشدم
الکس: ولی من جدید شدم
یهویی رز رو میگیره و میندازه تو ماشینش رز سعی میکنه شیشه رو بشکنه که
الکس: افرادم رو کشتی باید تاوان پس بدی و توان یچیز دیگه رو(الکس اون موقع نباید میزاشتم بری ۵ ساله که دنبالتم نمیزارم دوباره از دستم بری)
رز : تو خودت افرادت رو روم فرستادی
الکس: ساکت شو
رز: الکس آدم باش فردا قرار دارم
الکس:( اون الندگ کیه ؟ باید بفهمم ولی نمیزارم از دستم بری کوچولوی من) قبلا بهم رئیس میگفتی الان چر نمیگی
رز: خودت تو دهنت میگی قبلا الان من و تو غریبه اییم

خب اینم پارت اول رمانمون
گزارش ممنوع
حمایتا کمه

نظرات (۹)

Loading...

توضیحات

Part:1 رئیس مافیا عاشقم شد

۶ لایک
۹ نظر

رز: وایییی ترکیدم خیلی خستم باز این رئیس الندگ به ما کار داد عوضی
سلی: واییی آره حالا من میرم بای
رز: بای
رز مثل همیشه تنهایی بدون هیچ دوستی از اون خیبان عجیب غریب رد میشد ی حسی بدی به اونجا داشت ولی دیگه چاره ای هم نداشت داشت تو حال و هوای خودش گیرفت که صدایی شنید و رفت قایم شد تا اونو ببینه
(مردی که به الکس خیانت کرده بود اسمش الیور بود)
الیور : رئیس التماست میکنم نکش منو
الکس: قبل خیانت باید به این چیزا فکر میکردی حالا بگو اون موقع ی سپردن کار بهت گفته بود که جونت رو تضمین میکنه
الیور : التماست میکنم نههه
الکس بدون اینکه به اون توجه کنه اونو کشت و جسدش رو سوزوند
رز که این صحنه رو دیده بود اصلا نترسیده بود چون قبلا اونم تو مافیا ها کار میکرد ولی بخاطر مشکل پاش از گروه جدا شده بود الکس هم قبلا رئیس اون بود
رز:( وایییی رئیس قبلیمه الکس باید فرار کنم)
الکس: کی اونجاست( با داد)
رز: مشتاق دیدار
الکس: توییی همونی که بخاطر ی پا از گروه بیرون رفتی
رز: بخاطر ی پا نبود علت دیگه ایی هم داشت( چون عاشقت شده بود)
الکس: اینجا چه غلتی میکنییی هان( با داد)
رز: هیچی فقط نگاه کردم خیلی هیجان انگیز بود
الکس: افراد بگیرینش
رز با اینکه ۵ سال ازش گذشته بود هنوز هم تیر اندازی و هنر های رزمیش عالی بود کل افراد های الکس رو کشت و بعضی هاشون هم بد جور زخمی کرد
رز: من هنوزم قدیمی نشدم
الکس: ولی من جدید شدم
یهویی رز رو میگیره و میندازه تو ماشینش رز سعی میکنه شیشه رو بشکنه که
الکس: افرادم رو کشتی باید تاوان پس بدی و توان یچیز دیگه رو(الکس اون موقع نباید میزاشتم بری ۵ ساله که دنبالتم نمیزارم دوباره از دستم بری)
رز : تو خودت افرادت رو روم فرستادی
الکس: ساکت شو
رز: الکس آدم باش فردا قرار دارم
الکس:( اون الندگ کیه ؟ باید بفهمم ولی نمیزارم از دستم بری کوچولوی من) قبلا بهم رئیس میگفتی الان چر نمیگی
رز: خودت تو دهنت میگی قبلا الان من و تو غریبه اییم

خب اینم پارت اول رمانمون
گزارش ممنوع
حمایتا کمه