چالش صوفی
چالش حوصله صوفی
1 من کلمه میگم و تو یک کلمه مربوط بهش بگو جوری که یه جمله در آخر بسازی ..
× پول= نباشه از گشنگی مردی
×آسمان= الودست انگار لحاف کُرسی کشیدن روش
×جاده= با این دوست با اون دوست تو جاده چالوس داریم بوق میزنیم کورس میزاریم با یک اتوبوس ( در گیر اونایم که دارن با ریتم می خوانن)
× عشق= یه تپه ای هست که هر الاغی ازش بالا میره
×دریا= زیباست
× قلب= م داره تاپ تاپ میزنه
2 در دو یوال زیروعکس العملت بگو ؟؟؟
×داری شب تو جاده راه میری یهو شخصیت مورد علاقه ات ظاهر میشه بوست میکنه و ناپدید میشه= من شب تو جاده چیکار می کنم ؟
× تو بازار جلو همه بگوزی= وای می سم اگه کسی حرف زد میگم در کرده خبر کرده 0~0
3 جمله را ادامه بده ؟؟
×نصف شبی بیدار میشی آب بخوری وقتی میری آشپزخانه و در یخچال باز میکنی= وقتی باز شد با پارچ اب می خورم XD
× دنیا بدون من = شبیه قورمه سبزی بدونه سبزیه
میدونم چرته و کمه ولی گفتم برای حوصله مون که سر نره... خوشت اومد ؟؟اهوم از مال من بهتر بود
نظرات (۲)