یادت هست؟ - شاعر فرامرز کوثری -دکلمه نگار اسماعیل تبار
گفتی زین پس تو نباشی نگران، یادت هست؟
سایه ات من شوم ای سروِچمان، یادت هست؟
گفتمت آمد و یک روز نبودی، چه کنم؟
گفتی آن روز نیاید به جهان، یادت هست؟
وقتِ رفتن که سرآمد همه چیز یادت رفت
من شدم قاطیِ نفرین شدگان، یادت هست؟
الغرض، بود و نبودت دگر آسانم شد
طاقتی نیست در این ابرِخزان ،یادت هست؟
گیرم یک روز بیایی و به من سربزنی
یا که باز ناز شوی غمزه کنان، یادت هست؟
شاید آن روز که آیی به بَرَم رقص کنان
بَرَم از یاد، همهً آن زخمِ زبان ، یادت هست؟
اینکه گفتی: فرامرز چنین است و چنان
شعر و افسانه و وهم و هذیان، یادت هست؟
نظرات