در حال بارگذاری ویدیو ...

خورشید عالم تاب - 2

Li In Suk - #طوفان_الاقصی * زن ، عفت ، افتخار - مرد ، عزت ، اقتدار*

از پیامبراکرم (ص) روایت شده که فرمود :"إذا بَلَغَ نَسَبی إلی عَدنانِ فَأمسِکُوا : چون نسب من به عدنان رسید ، سکوت کنید." پس ما بالاتر از عدنان رو ذکر نمی کنیم :
عدنان که در ایام کودکی ، آثار رشد و شهامت و نور روشنی از پیشانی ایشان معلوم بود . این نور پس از او از جبین فرزندش مَعَدّ طالع بود و این نور ، دلیل واضحی بر وجود پیغمبر آخر الزمان (ص) بود که از صُلبی به صُلبی منتقل میشد . این نور ، پس از او به فرزندش نِزار پس از او به مُضَر پس از او به الیاس پس از او به عمرو پس از او به خُزَیمه پس از او به کِنانه پس از او به نَضر (که به قریش هم معروف است چون در زمان سیادت و ریاستش تمام پراکندگان قبیله را جمع کرد) پس از او به فرزندش مالک پس از او به فِهر پس از او به غالب پس از او به لُوَیّ پس از او به کعب (در میان عرب قانون این بود که هروقت کار عجیب یا اتفاق خاصی رخ میداد ، آن واقعه را تاریخ خود قرار میدادند و چون کعب ، در قبیله ی قریش از همه برتری داشت و همیشه پناهگاه درماندگان بود ، وفات او را که 6544 سال پس از هبوط آدم (ع) بود ، تاریخ خودشان قرار دادند تا سال عام الفیل) پس از او به فرزندش مُرّه پس از او به کلاب پس از او به قُصَیّ پس از او به عبد مناف پس از او به هاشم و از او به فرزندش عبد المطلب منتقل شد . همه ی این بیست تن در زمان خود ، رئیس و بزرگ قبیله ی خود بودند و برخی مانند قُصَیّ چنان بزرگ شدند که هیچ کس بدون اجازه ی آنها هیچ کاری نمی کرد .
یا جناب عبدالمطلب که مردم در هر مصیبت و بلا به او پناه میبردند و خداوند به برکت وجود ایشان ، قحطی و بلاها را از مردم بر میداشت .

ادامه دارد........

https://www.namasha.com/v/ciE4HLiq
https://www.namasha.com/v/AGxky9lJ

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

خورشید عالم تاب - 2

۷ لایک
۰ نظر

از پیامبراکرم (ص) روایت شده که فرمود :"إذا بَلَغَ نَسَبی إلی عَدنانِ فَأمسِکُوا : چون نسب من به عدنان رسید ، سکوت کنید." پس ما بالاتر از عدنان رو ذکر نمی کنیم :
عدنان که در ایام کودکی ، آثار رشد و شهامت و نور روشنی از پیشانی ایشان معلوم بود . این نور پس از او از جبین فرزندش مَعَدّ طالع بود و این نور ، دلیل واضحی بر وجود پیغمبر آخر الزمان (ص) بود که از صُلبی به صُلبی منتقل میشد . این نور ، پس از او به فرزندش نِزار پس از او به مُضَر پس از او به الیاس پس از او به عمرو پس از او به خُزَیمه پس از او به کِنانه پس از او به نَضر (که به قریش هم معروف است چون در زمان سیادت و ریاستش تمام پراکندگان قبیله را جمع کرد) پس از او به فرزندش مالک پس از او به فِهر پس از او به غالب پس از او به لُوَیّ پس از او به کعب (در میان عرب قانون این بود که هروقت کار عجیب یا اتفاق خاصی رخ میداد ، آن واقعه را تاریخ خود قرار میدادند و چون کعب ، در قبیله ی قریش از همه برتری داشت و همیشه پناهگاه درماندگان بود ، وفات او را که 6544 سال پس از هبوط آدم (ع) بود ، تاریخ خودشان قرار دادند تا سال عام الفیل) پس از او به فرزندش مُرّه پس از او به کلاب پس از او به قُصَیّ پس از او به عبد مناف پس از او به هاشم و از او به فرزندش عبد المطلب منتقل شد . همه ی این بیست تن در زمان خود ، رئیس و بزرگ قبیله ی خود بودند و برخی مانند قُصَیّ چنان بزرگ شدند که هیچ کس بدون اجازه ی آنها هیچ کاری نمی کرد .
یا جناب عبدالمطلب که مردم در هر مصیبت و بلا به او پناه میبردند و خداوند به برکت وجود ایشان ، قحطی و بلاها را از مردم بر میداشت .

ادامه دارد........

https://www.namasha.com/v/ciE4HLiq
https://www.namasha.com/v/AGxky9lJ

مذهبی