در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/typhoon breath_ پارت ۱۷:

۳۵ نظر گزارش تخلف
♦aDeRyAn♦
♦aDeRyAn♦

دایی-مردک...اه!
انگشتمو به نشونه تهدید تکون دادم+ هوی هوی دایی‌جان... داری درباره بابای من حرف میزنی ها!درست باهاش حرف بزن!
دایی خندید- باشه غیرتی...خب.تو توو باشگاه ما چیکار میکنی ؟
اومدم حرف بزنم که همون پسر تبلیغاتی بیشعور که ثبت‌نام م کرد پرید وسط حرفم!
پسره- نیشیمیا گوجِی... انو....این..نه یعنی...ایشون همون دختری هستن که گفتم درخاست عضویت تو کلوب پسرا رو دادن!
دایی با بهت برگشت سمت من.نیشم رو باز کردم و گفتم+ میدونی که نمیتونم با دخترای دیگه تمرین کنم!
دایی اخم کرد- آدرین شاید تو عالی باشی و دخترای دیگه به پات نرسن..ولی تو هم نمیتونی به پای پسرا برسی!
صورتمو مچاله کردم+ چرا اونوقت؟
دایی- چون اونا پسرن و تو دختری! همه چیزت با اونا متفاوته! اونا استخون بندیا و هیکل درشت تری دارن.قدرت بدنیشون به طور طبیعی از تو بیشتره..آسیب پذیری تو از اونا بیشتره.تمرینامون سخته و نمیتونی تحمل کنی.
پریدن وسط حرفش و دستمو گرفتم جلوش+ بسه بسه.دایی‌جان من خودم اینا رو میدونم! ولی مطمئن باش مشکلی پیش نمیاد.حتی اگه عادت‌ماهانه هم باشم از این گنده بکا جلوترم.
دایی- نه آدرین. نه یعنی نه.
+ چرا خب؟
دایی-چون هنوز به اندازه کافی قوی نیستی!
چشممو چرخوندم+ای بابا.خو چیکار کنم که بت ثابت بشه قویم؟
دایی به یه نفر اشاره کرد و گفت- اون یکی از بهترین دریافت‌کننده های تیممونه.اگه تونستی اونو تو یه بازی شکست بدی،من تو رو میپذیرم.
سرمو چرخوندم ببینم داییم کیو میگه.که دیدم اشاره کرده به دراز سنپای!
هم‌تیمی‌هام و بچه های دیگه‌ی باشگاه با دیدن این صحنه زدن زیر خنده!
بی حال برگشتم سمت دایی‌هینایا و گفتم+ دایی؟اسکل کردی ما رو ؟
دایی-چتونه؟ چرا میخندین؟ نخیر دخی...من برا چی باید تو رو اسکل کنم؟
پسر‌هم‌تیمیم با خنده- ه..ا..هه..نو!؟ نیشیمیا گوجِی؟..اونو که همین الان زد سرویس کرد!
دایی- چی؟
+دایی جان پیش پای شما یه بازی دوستانه با درازسنپای گزاشتم.بازی خوبی بود.میتونی نتیجه رو هم ببینی!( و به برد امتیازا اشاره کردم که ۱۰_۱ به نفع تیم من رو نشون میداد)
دایی-آدرین...۱۰؟
با افتخار گفتم+بله دایی‌جان... ده به یک!
دایی-ولی والیبال هر ست ۲۵ امتیازه که!
با عصبانیت+ دایی الان بحثمون من بودم یا امتیازا؟
دایی-آها...خب برگردیم سر بحث اصلی...نانییییییی ؟ تو...ده تا به کیویا زدی؟
+همونجور که میبینین بله...من از درازسنپای بردم!

نظرات (۳۵)

Loading...

توضیحات

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان/typhoon breath_ پارت ۱۷:

۱۱ لایک
۳۵ نظر

دایی-مردک...اه!
انگشتمو به نشونه تهدید تکون دادم+ هوی هوی دایی‌جان... داری درباره بابای من حرف میزنی ها!درست باهاش حرف بزن!
دایی خندید- باشه غیرتی...خب.تو توو باشگاه ما چیکار میکنی ؟
اومدم حرف بزنم که همون پسر تبلیغاتی بیشعور که ثبت‌نام م کرد پرید وسط حرفم!
پسره- نیشیمیا گوجِی... انو....این..نه یعنی...ایشون همون دختری هستن که گفتم درخاست عضویت تو کلوب پسرا رو دادن!
دایی با بهت برگشت سمت من.نیشم رو باز کردم و گفتم+ میدونی که نمیتونم با دخترای دیگه تمرین کنم!
دایی اخم کرد- آدرین شاید تو عالی باشی و دخترای دیگه به پات نرسن..ولی تو هم نمیتونی به پای پسرا برسی!
صورتمو مچاله کردم+ چرا اونوقت؟
دایی- چون اونا پسرن و تو دختری! همه چیزت با اونا متفاوته! اونا استخون بندیا و هیکل درشت تری دارن.قدرت بدنیشون به طور طبیعی از تو بیشتره..آسیب پذیری تو از اونا بیشتره.تمرینامون سخته و نمیتونی تحمل کنی.
پریدن وسط حرفش و دستمو گرفتم جلوش+ بسه بسه.دایی‌جان من خودم اینا رو میدونم! ولی مطمئن باش مشکلی پیش نمیاد.حتی اگه عادت‌ماهانه هم باشم از این گنده بکا جلوترم.
دایی- نه آدرین. نه یعنی نه.
+ چرا خب؟
دایی-چون هنوز به اندازه کافی قوی نیستی!
چشممو چرخوندم+ای بابا.خو چیکار کنم که بت ثابت بشه قویم؟
دایی به یه نفر اشاره کرد و گفت- اون یکی از بهترین دریافت‌کننده های تیممونه.اگه تونستی اونو تو یه بازی شکست بدی،من تو رو میپذیرم.
سرمو چرخوندم ببینم داییم کیو میگه.که دیدم اشاره کرده به دراز سنپای!
هم‌تیمی‌هام و بچه های دیگه‌ی باشگاه با دیدن این صحنه زدن زیر خنده!
بی حال برگشتم سمت دایی‌هینایا و گفتم+ دایی؟اسکل کردی ما رو ؟
دایی-چتونه؟ چرا میخندین؟ نخیر دخی...من برا چی باید تو رو اسکل کنم؟
پسر‌هم‌تیمیم با خنده- ه..ا..هه..نو!؟ نیشیمیا گوجِی؟..اونو که همین الان زد سرویس کرد!
دایی- چی؟
+دایی جان پیش پای شما یه بازی دوستانه با درازسنپای گزاشتم.بازی خوبی بود.میتونی نتیجه رو هم ببینی!( و به برد امتیازا اشاره کردم که ۱۰_۱ به نفع تیم من رو نشون میداد)
دایی-آدرین...۱۰؟
با افتخار گفتم+بله دایی‌جان... ده به یک!
دایی-ولی والیبال هر ست ۲۵ امتیازه که!
با عصبانیت+ دایی الان بحثمون من بودم یا امتیازا؟
دایی-آها...خب برگردیم سر بحث اصلی...نانییییییی ؟ تو...ده تا به کیویا زدی؟
+همونجور که میبینین بله...من از درازسنپای بردم!