در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان اکه گفتی من کیم قسمت دو پارت سه( اخر)

۱۵ نظر
گزارش تخلف
( روح نماشا)mhrs-ea
( روح نماشا)mhrs-ea

بابا احمد( پدربزرگم): خب دخترم تو هم جوابت مثبته؟
از عصبانیت قرمز شده بودم فک کنم از کلم دود بلند میشد.....سرمو انداختم پایین که اعصابم خورد نشه که....
بابا ی پرهام: خب پس سکوت و سزخ شدن علامت رضاست... مبارک باشه دخترم!
خب قول و قرارا گزاشته شد و منم اعلام کردم که جشن نمیخوام...
چون تا یه ماه دیگه اقا داماد قرار بود بره همه ی کارا باید به سرعت انجام میشد....
وقتی رفتن خونه ی ما دعوا بود و همه میگفتن که من باید جشن بگیرم ولی اخرش ...
بابا احمد: بسه دیگه! جشن بهاره و اونم میخواد نگیره! تصمیم خودشه چیکارش دارین!
بابام: اخه بابا...
بابا احمد: ارمین جان خفه لطفا!
و همه رفتن...
از اون موقع دایی و عموهام خونمون نمیان و مامان بابام باهام سرسنگینن...منم دیگه تحمل نداشتم زنگیدم به سه تا از دوستای باشگاه تکواندو که پایه بودن و قرار گزاشتبم بریم شمال ویلای ما... کلید رو برداشتمو وسایلمو جمع کردم و نا مه نوشتم براشون::
تحمل ندارم باهام سرسنگین باشین... یه مدت میرم... خاطرتون همیشه عزیزه و خواهشن بهم زنگ نزنین ... تا بعد... بهار

نظرات (۱۵)

Loading...

توضیحات

رمان اکه گفتی من کیم قسمت دو پارت سه( اخر)

۶ لایک
۱۵ نظر

بابا احمد( پدربزرگم): خب دخترم تو هم جوابت مثبته؟
از عصبانیت قرمز شده بودم فک کنم از کلم دود بلند میشد.....سرمو انداختم پایین که اعصابم خورد نشه که....
بابا ی پرهام: خب پس سکوت و سزخ شدن علامت رضاست... مبارک باشه دخترم!
خب قول و قرارا گزاشته شد و منم اعلام کردم که جشن نمیخوام...
چون تا یه ماه دیگه اقا داماد قرار بود بره همه ی کارا باید به سرعت انجام میشد....
وقتی رفتن خونه ی ما دعوا بود و همه میگفتن که من باید جشن بگیرم ولی اخرش ...
بابا احمد: بسه دیگه! جشن بهاره و اونم میخواد نگیره! تصمیم خودشه چیکارش دارین!
بابام: اخه بابا...
بابا احمد: ارمین جان خفه لطفا!
و همه رفتن...
از اون موقع دایی و عموهام خونمون نمیان و مامان بابام باهام سرسنگینن...منم دیگه تحمل نداشتم زنگیدم به سه تا از دوستای باشگاه تکواندو که پایه بودن و قرار گزاشتبم بریم شمال ویلای ما... کلید رو برداشتمو وسایلمو جمع کردم و نا مه نوشتم براشون::
تحمل ندارم باهام سرسنگین باشین... یه مدت میرم... خاطرتون همیشه عزیزه و خواهشن بهم زنگ نزنین ... تا بعد... بهار