نجابت من پارت 52
یه روپوش مشکی تا سرزانوم پوشیدم و یه روسری مشکی که روش رگه های طلایی داره گذاشتم و یه کفش پاشنه بلند مشکی که روش یه زنجیر طلایی میخوره گذاشتم و کیف دستی مشکی طلایی هم انداختم رو دوشم یه تاپ صورتی هم با دامن لی تنه مریم کردم و صندلاش رو پاش کردم و بغلام کردمش و رفتیم تو اسانسور .مریم رو توی بوگاتی خوشگلم کردم و بعد از بستن کمربندش راهی شدم پیش به سویه دق مرگ کردن کارن و اتنا
-مریم
-بله مامانی
-رفتی خونه ی ستایش خاله عسل رو اذیت نمیکنیا
-چشم
-باستایشم اتیش نمیسوزونیدا بعد دوباره سخته مو هات رو درست کنم
-باشه مامان
چنددقیقه ای به سکوت گذشت تا مریم گفت:
-مامان
-جونم
-میشه اهنگ بزاری
-نه
-چرا؟
-امروز روز وفاته نمیشه
-وفتا یعنی چی؟
خندم گرفت و گفتم: وفتا نه و وفات
-خب حالا یعنی چی؟
-یعنی مردن
-مردن یعنی چی؟
-یعنی رفتن تواسمون
-منم دوست دارم برم اسمون
-بهتره این بحث رو عوض کنیم مریم
-باشه مامان
دیگه بقیه ی راه توسکوت طی شد تا رسیدیم خونه ی عسل و من مریم دادم به عسل توراه بودم که گوشیم زنگ خورد
نظرات