اول اینکه نیک برگشته و خلاصه حال ندرم بگم چطوری از هیون سو بپرسین . من و داداشمم الان باهاش قهریم من شرط گذاشتم برام پاستیل بخره و ببرتم تتوی حنا بزنیم ><

دوم اینکه من ب معنای واقعی پشمام ریخته الان من سه روزه خونه خالمم چون مدرسه م نزدیک تره و خودمون داریم خونمون رو رنگ میکنیم بعد داییم طبقه پایین زندگی میکنه دیروز صبح زود من تو حیاط داشتم درس میخوندم دیدم پسرداییم اومد تو حیاط نشست کنارم خلاصه حرف زد و بعد بهم گفت باهام رل میزنی (خیلی احساسی گف من اینجوری نوشتم)
امروزم دوباره از مدرسه که داشتم میومدم بیرون دیدم پسرخالم جلو در وایساده تو راه که داشتیم میومدیم اونم همینو گف دوتاشون خیلی احساسی گفتن و کلی حرف زدن
درواقع من الان نمیدونم چی بهشون جواب بدم من یا باید به دوتاشون بگم نه یا‌ به یکی بگم اره
این چند روز که باهم وقت گذروندیم جذبشون شدم مثل یه اکیپ شدیم :/ (بقیه هم هستنا ولی این دوتا درخواس دادن)
خلاصه که من دودلم و هردوتاشون رو دوست دارم ولی به یکیشون بیشتر جذب شدم ولی نمیدونم کدومشونه
یکی بیاد بم بگ چ کنم -_-

از دیروز تاحالا عین چی شوک شدم :