«هیچکس برای آنچه در بریتانیا در راه است آماده نیست... | داگلاس موری»
داگلاس موری: «بریتانیا گیر کرده است - و همه این را میدانند»
داگلاس موری به خانه برمیگردد و ملتی سرگردان را میبیند - فلج شده توسط اقتصاد بد و فرهنگ حتی بدتر. در حالی که آمریکا با آینده خود دست و پنجه نرم میکند، بریتانیا به سادگی به جلو تلوتلو میخورد و بیوقفه در مورد فرودگاهها، قطارهای پرسرعت و زیرساختهای اساسی بحث میکند، مانند کشوری که فراموش کرده چگونه عمل کند.
رشد راکد است، فرصتها نادر هستند و عقل سلیم به عنوان تعصب تلقی میشود. سیاستمدارانی که نمیتوانند در فرودگاه هیترو باند بسازند، برای فرودگاههای خارج از کشور سر و صدا میکنند. پلیس برای نظرات فیسبوکی درها را میکوبد. روحیهای که زمانی یک امپراتوری ساخته بود، اکنون زیر ترس و بوروکراسی دست و پا میزند. موری فقط حال بد بریتانیا را توصیف نمیکند - او آن را زندگی میکند و سوالی را میپرسد که هیچ کس جرات نمیکند: آیا کشور دیگر میتواند خودش را اصلاح کند؟
نظرات