در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان / typhoon breath_ پارت ۶۶:

۹ نظر گزارش تخلف
♦aDeRyAn♦
♦aDeRyAn♦

احمق کم بود،دلقک هم اضافه شد!بی هیچ حرفی پشت سرش راه افتادم...چون تجربه ثابت کرده بود که اگر لفتش بدم سگ میشه!البته همیشه که سگ هس این یه بارم روش!نکبت دختر باز...دوس دخترات حلوای شب هفتت رو خیرات کنن الهی-_-
یکم که رفتیم رسیدیم به گروه..البته گروه که چه عرض کنم،بیشتر شبیه لشکر شکست خورده بودن!
+درود بر ورزشکاران علاف!
دراز-درود ورزشکاران علاف بر تو._.
+چتونه؟مگه از جنگ برگشتین؟
یوتا-نخیر جوجه!تازه قراره اعزام بشیم به جنگ!
+وا._.چرا؟
شیزوکو-گوشیامون آنتن نمیده تا چشم هم کار میکنه بر و بیابونه دکلی هم دیده نمیشه!پس رسما گیر افتادیم!
+عجبا!خو تو یه تکونی به اون هیکلت بده!همینجور عین دوربین مداربسته وایساده فقط گردنشو میجنبونه!خو یکم تکون بخور،دکل خودش میاد جلو چشمت!
شیزوکو با غیض چند قدم به جلو رفت-بیا آدرین خانوم اینم تکون!حالا کو دکل؟
چن لحظه سکوت کرد و بعد صدای جیغ بنفشش کوه رو به لرزه دراورد!
+یا جرجیس!چته چه مرگته؟زهرم ترکید!
شیزوکو با ذوق برگشت سمت من-عااییی دکل!
+دکل؟
شیزوکو-عارههه دکل مخابراط!
+کو؟
راست میگفت، اون طرف تردکل مخابراط پوسیده‌ای بود..عجیبه ها چرا من ندیدمش پس؟
وجدان:از بس تو فکر جی‌اف شینی-_-
خفه خون-_-
بیخیال شرورای وجدانم همراه بچه ها راه افتادیم سمت دکل.
بعد از چند دقیقه پیاده‌روی رسیدیم،همه فوری گوشیاشونو دراوردن تا آنتنشو چک کنن،منم همینطور.ولی با اینکه زیر دکل مخابراط وایسادع بودیم،هنوزم ریخت بی ریخت نو سیگنال روی گوشیم بهم چشمک میزد!
کلافه گفتم+اوف،من هنوزم آنتن ندارم!
نگاهی به بچه ها کردم،از قیافه‌های داغون و مچاله شدشون پیدا بود اونا هم آنتن ندارن!
کیویا-گوه شانس ایز مای استایل-_-
+خیلی هم زیاد!
یوتا-خب،حالا میخاین چه گلی به سر بگیرین؟
یوما-چاره‌ای نیس.باید دنبال یه دکل دیگه بگردیم!
همه بچه ها همزمان گفتن-عمرااا!
اوهو!چه گروه کری شده بودن اینا!خخخ
هارو-لازم نیست.شاید بالای دکل آنتن بده!
شین-ینی از دکل بریم بالا و اونجا تست کنیم ببینیم آنتن داریم یا نه؟خلیم مگه؟
خوشحال گفتم+عاره عاره!شاید اون بالا آنتن بده!
شین با غیض نگام کرد-احمق نشو!
اخم کردم+امتحانش مفتیه!کسی هم از تو نخاسته بری بالا!فعلا هم راهی جز این نیست!دنبال یه دکل دیگه هم نمتونیم بریم چون احتمال گم شدنمون فوق‌العاده زیاده!اینجا حداقل میدونیم از کدوم طرف اومدیم تازه نزدیک غار هم هستیم...

نظرات (۹)

Loading...

توضیحات

رمان انیمه‌ای تنفس طوفان / typhoon breath_ پارت ۶۶:

۱۰ لایک
۹ نظر

احمق کم بود،دلقک هم اضافه شد!بی هیچ حرفی پشت سرش راه افتادم...چون تجربه ثابت کرده بود که اگر لفتش بدم سگ میشه!البته همیشه که سگ هس این یه بارم روش!نکبت دختر باز...دوس دخترات حلوای شب هفتت رو خیرات کنن الهی-_-
یکم که رفتیم رسیدیم به گروه..البته گروه که چه عرض کنم،بیشتر شبیه لشکر شکست خورده بودن!
+درود بر ورزشکاران علاف!
دراز-درود ورزشکاران علاف بر تو._.
+چتونه؟مگه از جنگ برگشتین؟
یوتا-نخیر جوجه!تازه قراره اعزام بشیم به جنگ!
+وا._.چرا؟
شیزوکو-گوشیامون آنتن نمیده تا چشم هم کار میکنه بر و بیابونه دکلی هم دیده نمیشه!پس رسما گیر افتادیم!
+عجبا!خو تو یه تکونی به اون هیکلت بده!همینجور عین دوربین مداربسته وایساده فقط گردنشو میجنبونه!خو یکم تکون بخور،دکل خودش میاد جلو چشمت!
شیزوکو با غیض چند قدم به جلو رفت-بیا آدرین خانوم اینم تکون!حالا کو دکل؟
چن لحظه سکوت کرد و بعد صدای جیغ بنفشش کوه رو به لرزه دراورد!
+یا جرجیس!چته چه مرگته؟زهرم ترکید!
شیزوکو با ذوق برگشت سمت من-عااییی دکل!
+دکل؟
شیزوکو-عارههه دکل مخابراط!
+کو؟
راست میگفت، اون طرف تردکل مخابراط پوسیده‌ای بود..عجیبه ها چرا من ندیدمش پس؟
وجدان:از بس تو فکر جی‌اف شینی-_-
خفه خون-_-
بیخیال شرورای وجدانم همراه بچه ها راه افتادیم سمت دکل.
بعد از چند دقیقه پیاده‌روی رسیدیم،همه فوری گوشیاشونو دراوردن تا آنتنشو چک کنن،منم همینطور.ولی با اینکه زیر دکل مخابراط وایسادع بودیم،هنوزم ریخت بی ریخت نو سیگنال روی گوشیم بهم چشمک میزد!
کلافه گفتم+اوف،من هنوزم آنتن ندارم!
نگاهی به بچه ها کردم،از قیافه‌های داغون و مچاله شدشون پیدا بود اونا هم آنتن ندارن!
کیویا-گوه شانس ایز مای استایل-_-
+خیلی هم زیاد!
یوتا-خب،حالا میخاین چه گلی به سر بگیرین؟
یوما-چاره‌ای نیس.باید دنبال یه دکل دیگه بگردیم!
همه بچه ها همزمان گفتن-عمرااا!
اوهو!چه گروه کری شده بودن اینا!خخخ
هارو-لازم نیست.شاید بالای دکل آنتن بده!
شین-ینی از دکل بریم بالا و اونجا تست کنیم ببینیم آنتن داریم یا نه؟خلیم مگه؟
خوشحال گفتم+عاره عاره!شاید اون بالا آنتن بده!
شین با غیض نگام کرد-احمق نشو!
اخم کردم+امتحانش مفتیه!کسی هم از تو نخاسته بری بالا!فعلا هم راهی جز این نیست!دنبال یه دکل دیگه هم نمتونیم بریم چون احتمال گم شدنمون فوق‌العاده زیاده!اینجا حداقل میدونیم از کدوم طرف اومدیم تازه نزدیک غار هم هستیم...