خیییلی قشنگه هر وقت گوشش میدم ترغیب میشم خودم کاورش کنم خخ
نمیدونم چرا امروز همه چیش غمگین بود...اینقدر دلم گرفته ک احساس میکنم الانه ک بترکه...دلم یه عاالمه گریه میخاد یه شب تا صبح!
خب منم رفتنی شدم ولی تقریبا ب قول داداش محسن!! آخر هفتها سر میزنم
رهی ک فک کنم رفته و از همین الان دلم براش تنگ شده و دلم میخاد باهاش حرف بزنم آجی هر وقت اومدی نماشا بم بگو...
سارایی این چند وقته کلیی باهم گپ زدیم خییلی خوشحالم ک دوس خوبی مثل تو، تو نماشا دارم
و داداش محسن عزیز ک اونم داره میره خیلی برای موفقیتت خوشحالم
با اینکه هنوز بی انگیزه ام و خودمم نمیدونم چه مرگمه ولی دیگه میخام شروع کنم برام دعا کنید...برای حال این روزا و روزای سختی ک در پیشه..