Part:پایانی عاشق دکتر بچه ام شدم
چن چن: باشه میگم
لوکا: افرین
چن چن: سلین تو شرکتت منو اذیت میکرد و بهم میگفت بهش بگم مامان ماماتن هم اعصبانی شد اومد شرکت و بهم گفت هرچیزی شد به بابات نگو بعدش رفتن پارک و سلین مامانمو زد مامانم هم اون بدجوری کتک زد و سلین وقتی هواس مامان نبود اونو هول داد تو آب
لوکا: بچه و زنمو اذیت کردی حسابتو میرسم . چن چن هر چیزی شد حتی اگه مامانت هم گفت نگو بگو مخصوصا سلامتی خودت و مامانت باشه؟
چن چن: باشه
رز : من بخیه نمیخوام(باداد)
لوکا: بیا بریم
پرستار: دستاشو بگیرین
رز: نهههه خیلی درد داره
لوکا: آروم باش چن چن از تو با عقل تره
رز: برو پس شوهر چن چنشو
چن چن:.....
رز: بیا بریم خونه
چن چن: باشا
لوکا: دوتاتون تنبیهین
هردوشون: چرا
لوکا: تو باید بهم میگفتی تو هم بخاطر اینکه نذاشتی بچه بهم بگه
رز: ایششش
لوکا: من کار دارم حق نداری به جز خونه جایی بری
رز: باشه رئیس
لوکا: بای
رز: منم میام
لوکا: باشه
فلش بک: سلین رو بستن
سلین: شما کی هستین ازم چی میخواین؟
رز: همون زن نیست
سلین: تویی عوضی کوچولو
لوکا چشمشو باز میکنه
سلین: رئیس اینجا چیکار میکنین اومدین نجاتم بدین این عوضی منو گرفت
لوکا: با زنم درست حرف بزن
سلین: چی
رز: آره دیگه زنشم اول بذار تک تک کار هاتو بگم میخواستی پسرمو بذاری یتیم خونه میخواستی شوهرمو بدزدی میخواستی منو بکشی
سلین : چیکلر میتونی بکنی هیچی
رز بای شلاق زد صورت بدن سلین رو نابود کرد و بعد فرستادش آفریقا
فلش بک: دو سال گذشت اونا عروسی گرفتن و اینا
لوکا: بیبی میگم که بیا آرزوتو برآروده کنیم
رز: منظورت همونه!
لوکا: آره دلم دختر میخواد
رز: باشه
رز : ددی ولی دختر نشد چی
لوکا: چیکار کنیم ولی نمیذارم مثل چن چن مامانشو بدزده
لوکا بدون اینکه رز رو گرم کنه یا مارک بذاره دست به کار شد کل ۲۰ سانتشو یدفعه وارد رز کرد و بعد ۷ راند لوکا داشت رز رو به تمام کامل به فاک میداد
فلش بک: بعد ۹ ماه روز زایمان شد
رز: پسرم عزیزم اگه من مردم ناراحت نشین
لوکا : حرف نزن اینطوری( باگریه)
رز رفت عمل اخر باری که اینطوری گریه کرده بود تو سرطان رز بود وقتی صدای رز رو میشنید میگفت اون اونجا چقدر درد میکشه یهو صدای رز تموم شد و دکتر اومد
لوکا: زنم چطوره
دکتر: بچتون و زنتون خوبه
لوکا: عزیزم خوبی درد نداری
چن چن: خواهرم
لوکا چه خوشگله
بعد اون به خوبی او خوشی زندگی کردن
نظرات (۵)