در حال بارگذاری ویدیو ...

هوپکوک‌پارت هشتم

۲ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

لباسشو عوض کرد و پرستار با ویلچر اونو راهی اتاق عمل کرد/وقتی وارد شد دکترش بهش خوش امد گفت و ازش خواست رو تخت دراز بکشه/هوسوک گفت اصلا باورم نمیشه دوباره میتپنم زندگی کنم دکترممنونم از همه ی کارایی ک واسم کردین
دکتر گفت هنوز واسه این حرفا زوده بزار عمل ک تموم شد اونوقت این حرفا رو بزن
عمل پیوند تو خودت ک بهتر میدونی فقط شانسش سی درصده/نمیخوام بهت استرس بدم ولی این همه تشکر هم لازم نیست امیدوارم شرمندت نشم
جیهوپ بهش لبخند زد و اخرین چیزی که دید امپولی بود که تو سرمش تزریق شد و اون دیگه هیچی نفهمید
وقتی بیهوش بود کوکی و دید که داشت سوار ماشین میشد/انگار قرار بود یه اتفاق بد براش بیفته دیدید بعضی اوقات یه خوابی میبینین توش دلتون شور میزنه انگار که میدونین قراره یه اتفاق بد بیفته؟هوسوک همچین حسی داشت میخواست داد بزنه به کوکی بگه که نره/بگه ک سوار اون ماشین نشه ولی نمیتونست صداش در نمیومد/و کوکی فقط میخندید و به سمت ماشین میرفت

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

هوپکوک‌پارت هشتم

۱۸ لایک
۲ نظر

لباسشو عوض کرد و پرستار با ویلچر اونو راهی اتاق عمل کرد/وقتی وارد شد دکترش بهش خوش امد گفت و ازش خواست رو تخت دراز بکشه/هوسوک گفت اصلا باورم نمیشه دوباره میتپنم زندگی کنم دکترممنونم از همه ی کارایی ک واسم کردین
دکتر گفت هنوز واسه این حرفا زوده بزار عمل ک تموم شد اونوقت این حرفا رو بزن
عمل پیوند تو خودت ک بهتر میدونی فقط شانسش سی درصده/نمیخوام بهت استرس بدم ولی این همه تشکر هم لازم نیست امیدوارم شرمندت نشم
جیهوپ بهش لبخند زد و اخرین چیزی که دید امپولی بود که تو سرمش تزریق شد و اون دیگه هیچی نفهمید
وقتی بیهوش بود کوکی و دید که داشت سوار ماشین میشد/انگار قرار بود یه اتفاق بد براش بیفته دیدید بعضی اوقات یه خوابی میبینین توش دلتون شور میزنه انگار که میدونین قراره یه اتفاق بد بیفته؟هوسوک همچین حسی داشت میخواست داد بزنه به کوکی بگه که نره/بگه ک سوار اون ماشین نشه ولی نمیتونست صداش در نمیومد/و کوکی فقط میخندید و به سمت ماشین میرفت