هیزم دور تا دور خونه - نریمان پناهی
هیزم دور تا دور خونه
آتیش داشت زبانه میزد
ای وای مادر رو تو کوچه
قنفذ بی رحمانه میزد
به سرش داد نزنید
سر ناموس علی اینقدر فریاد نزنید
بسّه تو رو خدا
دست مادرم دیگه از کار افتاد نزنید
میلرزه دخترش
هیچ وقت یه مادرو رو به رو اولاد نزنید
پناه برخدا
عدهای با بغض حیدر اومدن
پناه برخدا
برای کشتن مادر اومدن
پناه برخدا
چقد این معرکه قاتل داره؟
پناه برخدا
مدینه چقد اراذل داره؟
پناه برخدا
کوثر داره میسوزه
پیکر داره میسوزه
پیش چشم بچههاش
مادر داره میسوزه
مادر، مادر، وای مادر(3)
مادر، مادر، جان مادر(3)
پناه برخدا
دستهی هیزم به دستا اومدن
پناه برخدا
فک کنم گروه مستا اومدن
پناه برخدا
پناه برخدا
لگد حرومی بالا می ره
پناه برخدا
بیحیا به سمت زهرا میره
پناه برخدا
داره دیوار میسوزه
داره مسمار میسوزه
بوی چادر پیچیده
مادر انگار میسوزه
مادر، مادر، وای مادر(3)
نظرات