Neverland" | 1st and 2nd Chapter"

۲ نظر گزارش تخلف
Choi Minsoo | Romace Channel
Choi Minsoo | Romace Channel

"Never land"

فصل اول: زنگِ آخر •°.

دینگ!
و زنگ آخر بلخره بعد یه عالمه صبر و زجر میخوره ....
بچه ها هرکدوم به وحشیانه ترین شکلِ ممکن کیفاشونو روی شونه شون میندازن و به سمت درِ حیاط جوری می دوئن انگار که درِ تلپورت به نورلنده !...
به سمت در حرکت میکنم و میخورم بهش ،
برخورد با یک عوضی.

زیرِ این آفتاب مسخره منتظرم تا اتوبوس برسه ...
"لول ۲" ی چیزایی که واسه ی" رسیدن به خونه" باید تحمل بشه !
:بوق
صدای بوقِ اتوبوس بلخره ...
اتوبوس ِ زرد رنگ مثل همیشه ....
بلخره برای اینکه لول ۲ رو به راحتی شکست دادم میتونم یه خوشحالی بکنم
که در همین لحظه دوباره مزاحم با تنه زدن وارد میشه!
مثل همیشه،"ایگنور"
بلخره از پله های اتوبوس بالا میرم و ....
.....
_مثل همیشه ، ۲۰وون
دوباره تو جیبم میگردم ...
نیست!
و یادم میوفته که  صندلیمو چک نکردم و مث اینکه امروز باید به "لول ۳"
که استثنایی عه سلام بکنم!

-فصل دوم : عابر پیاده •°.
به غروب خیره شدم و راه میرم و تابلو هارو میخونم که صدایی این سکوتو به هم میزنه ،
دینگ!
صفحه ی گوشی:
گروه سبزی پاک کنان =  پیام جدید
_جلسه ی امروزو یادتون نره
_کافه ی همیشگی


درحالی که سرزنش میکنم خودمو که یادم نبود به این فکر میکنم که بورا الان درحال کنسرت برگذار کردن نباشه...
دینگ دینگ!
دینگ دینگ!
دینگ دین-
_الو؟
میمردی زودتر جواب بدی؟
_خواب بودم
واسه خوابیدن پیچوندی؟
_بنال
میتونی واسم تاکسی بگیری؟
_مقصد؟
کافه ی گروهِ مطالعه
_مگه نگفتی میخوای از اون گروه بری بیرون؟
مگه من هرچی بگم تو باید تو ذهنت حک کنی؟
_لوکشین بفرست
:بیب

*.•
به قلم "فرشته‌ای ناشناس"

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

Neverland" | 1st and 2nd Chapter"

۹ لایک
۲ نظر

"Never land"

فصل اول: زنگِ آخر •°.

دینگ!
و زنگ آخر بلخره بعد یه عالمه صبر و زجر میخوره ....
بچه ها هرکدوم به وحشیانه ترین شکلِ ممکن کیفاشونو روی شونه شون میندازن و به سمت درِ حیاط جوری می دوئن انگار که درِ تلپورت به نورلنده !...
به سمت در حرکت میکنم و میخورم بهش ،
برخورد با یک عوضی.

زیرِ این آفتاب مسخره منتظرم تا اتوبوس برسه ...
"لول ۲" ی چیزایی که واسه ی" رسیدن به خونه" باید تحمل بشه !
:بوق
صدای بوقِ اتوبوس بلخره ...
اتوبوس ِ زرد رنگ مثل همیشه ....
بلخره برای اینکه لول ۲ رو به راحتی شکست دادم میتونم یه خوشحالی بکنم
که در همین لحظه دوباره مزاحم با تنه زدن وارد میشه!
مثل همیشه،"ایگنور"
بلخره از پله های اتوبوس بالا میرم و ....
.....
_مثل همیشه ، ۲۰وون
دوباره تو جیبم میگردم ...
نیست!
و یادم میوفته که  صندلیمو چک نکردم و مث اینکه امروز باید به "لول ۳"
که استثنایی عه سلام بکنم!

-فصل دوم : عابر پیاده •°.
به غروب خیره شدم و راه میرم و تابلو هارو میخونم که صدایی این سکوتو به هم میزنه ،
دینگ!
صفحه ی گوشی:
گروه سبزی پاک کنان =  پیام جدید
_جلسه ی امروزو یادتون نره
_کافه ی همیشگی


درحالی که سرزنش میکنم خودمو که یادم نبود به این فکر میکنم که بورا الان درحال کنسرت برگذار کردن نباشه...
دینگ دینگ!
دینگ دینگ!
دینگ دین-
_الو؟
میمردی زودتر جواب بدی؟
_خواب بودم
واسه خوابیدن پیچوندی؟
_بنال
میتونی واسم تاکسی بگیری؟
_مقصد؟
کافه ی گروهِ مطالعه
_مگه نگفتی میخوای از اون گروه بری بیرون؟
مگه من هرچی بگم تو باید تو ذهنت حک کنی؟
_لوکشین بفرست
:بیب

*.•
به قلم "فرشته‌ای ناشناس"