رمان" روزی که عشق دنیا را نجات داد"....

منتشر شده در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۹۸
خب خلاصه=از زمان های بسیار دور قبل از اینکه زمین به وجود بیاد دو سیاره وجود داشته در سیاره اولی فقط دختر متولد میشده و موجودی به نام پسر نداشتند و در سیاره دومی فقط پسر بوده و موجودی به نام دختر نمیشناختندبچه های این دو سیاره به کمک درختی جادویی متولد میشدن و رشد میکردن..زمان های قدیم محافظان دو سیاره که قدرات ماورا الطبیعی داشتند به طور نامشخصی ناپدید میشن و قدرتشون نسل به نسل میچرخه و میرسه به شخصیتای اصلی داستانمون!..خوب این داستان از جایی شروع میشه که محافظ سیاره پسرا در جنگ با بیگانه ها که به دنبال منابع سرزمین و قدرت درخت بودن زخمی میشه و در فضا شناور میشه و آخر میرسه به سیاره دخترا و محافظ اون سیاره پیداش میکنه و ادامه......
ژانر=علمی تخیلی طنز عاشقانه و اکشن
و اینکه این داستان قراره شخصیت های واقعی داشته باشه*-* هیچکدوم از شخصیت هارو خودم نمیسازم هر کی دوس داره بیاد تو داستان بهم بیوگرافی بده(نام -فامیل-سن-شخصیت-علایق)^^
وقتی شخصیتاش زیاد شد داستان رو شروع میکنم!*-*
و اینکه اینو خودم تنهایی نمینویسم شریکی!^^
تمام#_# ادامه
نظرات (۸۰)

ماهِ سُرخ ۱ ماه پیش
نوشین آریا ۲۶ ساله که یکی از علائقش ورزشه و مربی بوکسه و همیشه دلش میخواسته از پوست مار دستکش های بوکسش رو بسازه ولی به هردلیلی مارها ازش فرار میکردن تا اونجایی که بعد از کنکورش هرجایی که مار بود زنگ میزدن بهش میگفتن بیا مارو نجات بده و چند سال کاسبی میکرده
ماهِ سُرخ ۱ ماه پیش
یه چیز دیگه وقتی محافظان دو سیاره به دلیل حسودان سیاره های غریبه گروگان گرفته میشن ناگهان مرز ها متلاشی میشه و اون حسود ها تکه های باقی مانده رو برمیدارن تا برای خودشون بسازن و فقط یه تکه کمی باقی میمونه و مردمی که از هردو سیاره زنده موندن مجبورن باهم زندگی کنن و از اون درخت فقط یه ریشه نازک باقی مونده و مردم با تمام تلاش هاشون از نگهداری میکنن و فقط به عنوان یه آثار باستانی ازش یاد میشه و فعلا قدرتی نداره چون اگه قدرت داشت مردم دوباره از هم جدا میشدن
felic ۱ ماه پیش
یعنی منظورت اینه که دیگه بچه ای متولد نشه؟؟ ببخش من تصمیم گرفته بودم یجور دیگه بنویسم ولی اینم جالب بود از گروگان گیری و متلاشی بگذریم ایده آخریت عالی بود حتما استفاده میکنم خیلیی ممنون
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
به جان خودم خیلی حوصله داری ...... -_- من که اصلاً حوصله ی اینکارو ندارم .... یعنی واسه رفتن به مدرسه ی ما باید از جونت مایع بزاری ..... مگه حوصله برا آدم میزارن .... تا هر روز جونت رو نگیرن ولت نمی کنند ..... خدایا من مدرسه ژاپنی موخوام ..... ^-^
felic ۱ ماه پیش
بلی من خیلی باحوصلم واقعا *-*منم مدرسم همونطوره=___=.....هر اتاکویی میخواد ولی باید خیلی زرنگ باشی تا بری اونجا #__#
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
آره .... جهنم واقعی هست ... ...
felic ۱ ماه پیش
واییی... حداقل اینا هم یروز میگذره و وقتی بزرگتر شدی و تو زندگی با مشکلات سخت تری مواجه شدی به این روزات میخندی پس بیخیال الان هر چقد که سخت بود سعی کن شاد باشی
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
میدونی خدا به ایرانی ها چه وعده ای داده : کسانی که ایرانی هستند به خاطر زجر هایی که کشیده اند یک راست به بهشت وارد می شوند ..... به گفته ی خودم ..... کلاً کسایی که اوتاکو ایرانی اند بدبختن .....
felic ۱ ماه پیش
ای کسی که نامت را نمیدانم اینطوری نگو خب واقعا ما ایرانی خیلی سختی میکشیم هممون به یه نوعی بدبختیم قبول دارم ولی بازم هر وقت که کنار همیم شادیم بازم میتونیم بخندیم این مهمه و اشتباه میکنی اتاکوها خیلی شادن چون دنیایی دارند که انسان های عادی ندارند میتونن بدون کمک کسی حتی با یه آهنگ کوچیک شاد بشن *-*
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
اینو قبول دارم .... منظورم از نظر این بود که از خریدن وسایل انیمه ای محروم هستیم .... این طوری هم حرف زدم چون فردا دینی دارم دارم لحنم رو درست می کنم من خودم می تونم کل روز رو به یه آهنگی که برا یه انیمه هست گوش بدم و خسته نشم .... ( چالش حفظ کردن آهنگ )
felic ۱ ماه پیش
وسایل انیمه ای میخواهی چیکار؟؟ په بگ فردا دینی داری
وایی منم عاشق موزیک های انیمه ای و خوده انیمم اصن کل زندگیم اینچیزاست
راسی نامت چیست؟؟ساکورا سان؟؟
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
یه اوتاکو وسایل انیمه ای رو همیشه می دوستد ...... اسمم هم مهشیده .... دیگه برام مهم نیست کسی اسممو بدونه یا نه بیخیال شدم .....اسم تو چیه ؟؟؟
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
منم خوشبختم ................... از آشناییت بدبختم ( شوخیه )
felic ۱ ماه پیش
تو چه باحالی منم خیلی خوشبختم اما بعد از حرف زدن باهات نمیدونم چرا حس بدبختی بهم دست داد
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
پس حتماً ماسوخیسم* داری نه ؟؟؟؟؟؟ (* خود آزاری )
Sakura [ حالا حالاها شبا آنلاینم .... ^_^ ] ۱ ماه پیش
اوه اوکی .... خب فعلاً بای ....
گفتی چیزی که گفتمو بگو خب به کی . به تو بگم
سلام حالا کی ادامه اش میاد دو سال دیگه
چه خبرا خوبی تا حالا چه قدر شخصیت جمع کردی و چه قدر شخصیت برای داستانت می خوای
باشه و به کی ؟؟؟؟
باشه باید یه شخصیت بگم و طرز رفتارش درسته
اسمش باید به ایرانی باشه یا مشکلی نیست
اسمش : لایت ، فامیلیش : یاگامی ، سنش : 17 شخصیتش : نخبه و شخصی خوشتیپ و مهربان اما در ظاهر سنگ دل و علایقش : دنبال کردن مشکلات دیگران و کمک کردن بهشون از پشت پرده
سامان // اونایی که چند تا کانال دارن .. واقعا .. لاشی هستن// ۱ ماه پیش
روزی که عشق دنیا را نجات داد
سامان // اونایی که چند تا کانال دارن .. واقعا .. لاشی هستن// ۱ ماه پیش
مگه عشق دنیا رو نجات میده /// عقده آدم و آدمم دنیا رو نجات میده //
سامان // اونایی که چند تا کانال دارن .. واقعا .. لاشی هستن// ۱ ماه پیش
اگه می خواست تا حالا نجات پیدا می کرد پس این اون نیست
سامان // اونایی که چند تا کانال دارن .. واقعا .. لاشی هستن// ۱ ماه پیش
داستان // تخیلی //روزی که عشق دنیا را نجات داد
怖い少女(به دلیل مدرسه ها کم میام) ۱ ماه پیش
سورا کاگامی 19 تسوندره چیزای علمی و عجیب(دختره و سورا به معنای بهشته!_
I make my own destiny ۱ ماه پیش
سلاااام . اینو میگم ولی خودم چون وقت ندارم نمیتونم شریک بشم تو نوشتنش خودت پیگیر شخصیتش باش..بارانا راد 18 ساله ویالونیست و خواننده دوره گرد ی گروه موسیقی همراه هم داره.. به شدت احساسیه و دلش میخواد درگیر ی عشق بشه ولی هنوز اون شخص رو پیدا نکرده..
felic ۱ ماه پیش
وای خیلییی ممنون عزیزم♡.♡..گفتم شریکی چون قراره اتفاقات سیاره دخترا رو من بنویسم اتفاقلت سیاره پسرارو یه پسر^-^..
I make my own destiny ۱ ماه پیش
باشه .. چه خبرا خودت خوبی؟
I make my own destiny ۱ ماه پیش
منم خوبم داشتم فیلم میدیدم بعد درسا.. چه باحال چه جوری آشنا شدین؟.-.