بنظرم این آهنگ زیباترین آهنگ جونسوئه..خیلی قشنگه بیش ازحد تصورقشنگه...هرموقع ب این آهنگ گوش میدم اشکم درمیاد دست خودمم نیست اینقدرغمگینه ک حتی اگه شاد باشم وبهش گوش بدم بازم گریه میکنم.دیروزکه داشتم ب این آهنگ گوش میدادم دست ب قلم بردم واین متنو نوشتم...یجورایی درحال وهوای همین آهنگه..بنظرم خیلی متنش قشنگ شده..خوشحال میشم اگه بخونیدونظرتونو راجبش بگیدالبته عذرمیخوام چون یه کوچولو طولانیه ولی بنظرم ارزش خوندن داره..اینم متنم:هرگزنباید می دیدمت،هرگزنمی خواستم ب این عذاب دچاربشم،چون باهربارنگاه ب توقلبم ب تپش می افتاد،نابود می شد،وازبین می رفت..هرنگاه من ب توباعث می شدقلبم ب تپش بیفته،اماتو به قلبی ک برای تو می تپید بی توجه بودی،حالاوقتشه،آره وقتشه ک قلبمو نابودکنم ونام تورودراعماقش دفن کنم...زمان دوری مافرارسیده ومن دیگه طاقت عذاب ندارم،خاطره های من وتودارن دور ودورتر میشن،حتی عقربه های ساعت اتاقم هم متوقف شده،چون ثانیه ب ثانیه ی زندگیم فقط بایادتو بود ک سپری می شد/دقیقا نمی دونم چرا اینجوریم،فقط می دونم ک بیمارشدم،بیمار یه دردخطرناک ک زندگی بدون اون درد برام غیرممکنه...من دراعماق یک چاه تاریکم،تمام روزنه های امیدوروشنایی درقلبم بسته شده،درانتظارفرارسیدن لحظات شیرین گریه برای توام/باهرقطره اشکی که می ریزم اسمتو ازاعماق وجودم فریاد می زنم،اماتودیگه برای من نیستی وب من تعلق نداری..باران اشکم عکسی که ازتو درقلبم حک شده بودروشسته وازبین برده،ازاون لحظه ای که ترکم کردی طاقت نفس کشیدن ازم گرفته شده،درآرزوی اینم که یه باردیگه عطرنفس هاتو نوازش کنم،حتی قلبم هم ازگریه زیادمن شاکی شده والان درمرز دیوانگی وجنونم،اماتورفتی وجزقبول سرنوشت شومم کاری نمی تونم بکنم...پس باچشمان خیس درانتظارنوازش دل انگیز نفس هایت خواهم نشست.....عاشقانه هایم می بارد،ومن امروز هم تنهازیرچترقدم می زنم...........هرگزنباید می دیدمت،هرگزنمی خواستم به این عذاب دچاربشم،چون باهربار نگاه به تو،قلبم به تپش می افتاد.....نابود می شد.....وازبین می رفت....دوستان نظرتونو بگید!