در حال بارگذاری ویدیو ...

فیک +18 چانیول پارت2

۱۶ نظر گزارش تخلف
MehrrAra
MehrrAra

رای شب پارتی دوسم دعوت بودم...میخاسم لباس جدید بخرم.بعدخرید رفتم رستوران و تا عصر تو خیابونا چرخیدم.البته مث آدمای تنهای بدبخت!
درعوض بقیه هفته رو با دوسام میترکونم مث قبل ازدواجم.شب ساعت 9 بعد از رفتن آرایشگرم دیگ آماده ی رفتن بودم.نگاهی تو آینه ب خودم انداختم.کفشای عروسکی پاشنه بلند مشکی،ی شلوارک خیلی کوتاه جین تا روی رون،نیم تنه ی مشکی با نگین های شلوغ ولی شیک و ی سیوشرت لش صورتی تنم بود.آرایشگرم موهای بلند مو سفت بالای سرم بسته بود و نیمه صورتی رنگشون کرده بود و از جلو چتری مشکی بود.آرایش صورت رو هم با خط چشم گربه ای کامل کرده بود.چند تا عکس از خودم گرفتم.اولین بار بود موهامو صورتی کرده بودم.چقد دوس داشتم مثل قبلا برای چان عکس بفرستم و اون قربون صدقم بره...نکنه یه وقت نارحت شه که بهش نمیگم کجاها میرم؟!نه بابا براش مهم نیس...ولش کن...
ساعت ده شب کنار دوسام توی مهمونی نشسه بودم.حوصله سوالایی ک راجب زندگیم میپرسیدن نداشتم و سعی داشتم بحثو عوض کنم.وای چقد الکل خوردم تو نیم ساعت!حس میکنم دارم مست میشم.همه باهم رفتیم سمت دیسکو.صدای آهنگ زیاد بود.اصن تو حال خودم نبودم و فقط میرقصیدم.ب پسرا رو نمیدادم اما وقتی مست بودم حالیم نبود.سیوشرتمو دراوردم گرمم بود.دست کسیو رو شونم حس کردم.سرمو برگردوندم.اینجا رو ببین تایلر! از دوسای سابقم...
تایلر: به به... خانم کم پیدان،قبلنا همش پلاس مهمونیا بودی الان باید آرزو کنیم تو ی مهمونی ببینیمت مستانه خندیدمو گفتم:آررررره دیگ اینجوری شده!چانم دوس نداره ول بچرخم چون خیلیییی روم حساسه
تایلر:آفرین ب چانت،ناراحت نشه ی وقت اینجایی
من:روشن فکرتر از این حرفاس ک سر ی مهمونی ساده نارحت شه... تایلر:آره دیگ! زن پارک چانیول باشی این مهمونیا ب چشت نمیاد...
حوصلشو نداشتم.دوسیم با تایلر برمیگرده ب زمانی ک میخاسم مستقل زندگی کنم.بعد عشق چان من عوض شدم...شدم اون دختری ک واقن هسم،دختری ک دوس نداره بی هدف وقتشوبگذرونه.من حتی بخاطر چان دوباره رفتم دانشگاه تا تحصیلاتمو کامل کنم...طبق معمول زده بودم رو کانال فک کردن ب چان و زندیگم و مرور خاطرات ک باز تایلر جلوم ظاهرشد.

نظرات (۱۶)

Loading...

توضیحات

فیک +18 چانیول پارت2

۸ لایک
۱۶ نظر

رای شب پارتی دوسم دعوت بودم...میخاسم لباس جدید بخرم.بعدخرید رفتم رستوران و تا عصر تو خیابونا چرخیدم.البته مث آدمای تنهای بدبخت!
درعوض بقیه هفته رو با دوسام میترکونم مث قبل ازدواجم.شب ساعت 9 بعد از رفتن آرایشگرم دیگ آماده ی رفتن بودم.نگاهی تو آینه ب خودم انداختم.کفشای عروسکی پاشنه بلند مشکی،ی شلوارک خیلی کوتاه جین تا روی رون،نیم تنه ی مشکی با نگین های شلوغ ولی شیک و ی سیوشرت لش صورتی تنم بود.آرایشگرم موهای بلند مو سفت بالای سرم بسته بود و نیمه صورتی رنگشون کرده بود و از جلو چتری مشکی بود.آرایش صورت رو هم با خط چشم گربه ای کامل کرده بود.چند تا عکس از خودم گرفتم.اولین بار بود موهامو صورتی کرده بودم.چقد دوس داشتم مثل قبلا برای چان عکس بفرستم و اون قربون صدقم بره...نکنه یه وقت نارحت شه که بهش نمیگم کجاها میرم؟!نه بابا براش مهم نیس...ولش کن...
ساعت ده شب کنار دوسام توی مهمونی نشسه بودم.حوصله سوالایی ک راجب زندگیم میپرسیدن نداشتم و سعی داشتم بحثو عوض کنم.وای چقد الکل خوردم تو نیم ساعت!حس میکنم دارم مست میشم.همه باهم رفتیم سمت دیسکو.صدای آهنگ زیاد بود.اصن تو حال خودم نبودم و فقط میرقصیدم.ب پسرا رو نمیدادم اما وقتی مست بودم حالیم نبود.سیوشرتمو دراوردم گرمم بود.دست کسیو رو شونم حس کردم.سرمو برگردوندم.اینجا رو ببین تایلر! از دوسای سابقم...
تایلر: به به... خانم کم پیدان،قبلنا همش پلاس مهمونیا بودی الان باید آرزو کنیم تو ی مهمونی ببینیمت مستانه خندیدمو گفتم:آررررره دیگ اینجوری شده!چانم دوس نداره ول بچرخم چون خیلیییی روم حساسه
تایلر:آفرین ب چانت،ناراحت نشه ی وقت اینجایی
من:روشن فکرتر از این حرفاس ک سر ی مهمونی ساده نارحت شه... تایلر:آره دیگ! زن پارک چانیول باشی این مهمونیا ب چشت نمیاد...
حوصلشو نداشتم.دوسیم با تایلر برمیگرده ب زمانی ک میخاسم مستقل زندگی کنم.بعد عشق چان من عوض شدم...شدم اون دختری ک واقن هسم،دختری ک دوس نداره بی هدف وقتشوبگذرونه.من حتی بخاطر چان دوباره رفتم دانشگاه تا تحصیلاتمو کامل کنم...طبق معمول زده بودم رو کانال فک کردن ب چان و زندیگم و مرور خاطرات ک باز تایلر جلوم ظاهرشد.