در حال بارگذاری ویدیو ...

شب های کلاب هاوس

آقای عسل
آقای عسل

قرار بود ساعت ۷ صبح از قم حرکت کنیم، که تا قبل از تاریکی هوا ترکمن صحرا باشیم. پیش خودمون گفته بودیم آروم آروم میریم و از مسیر هم لذت می‌بریم. اما مثل خیلی وقتا، اونطوری نشد که فکر میکردیم. ساعت یک ظهر در حالیکه امیدوار بودیم که وسیله و کاری رو از قلم ننداخته باشیم، از قم زدیم بیرون. اولین سفر دسته جمعی‌مون بود اما اونقدری خوش می‌گذشت که نفهمیدیم کی رسیدیم گالیکش. از اونجا تا محل اقامتمون به اندازه کل مسیر خسته شدیم (چون هرلحظه منتظر بودیم برسیم اما نمیرسیدیم). بعد از کلی پیچ و خم، یه اقامت‌گاه بومگردی جذاب و آروم، وسط ترکمن صحرا‌ منتظرمون بود. شام رو خوردیم اما خستگی‌مون جسمی نبود که با غذا در بره؛ یه رفع خستگی اساسی‌تر لازم بود. به محض اینکه اینترنت آسید حسن وصل شد، با پدیدهٔ جذاب کلاب‌هاوس روبرو شدیم! اون‌هم یه روم که همه فقط شعر می‌خوندن. اینجاست که میگن کور از خدا چی می‌خواد؟! دو چشم بینا!!! اون احساس خوبی که اتفاق افتاد، یه رفرش عجیبی بود که باعث شد فردا اول وقت ماجراجوییمون رو شروع کنیم...‌
‌ادامه دارد...
misterhoney.ir

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

شب های کلاب هاوس

۰ لایک
۰ نظر

قرار بود ساعت ۷ صبح از قم حرکت کنیم، که تا قبل از تاریکی هوا ترکمن صحرا باشیم. پیش خودمون گفته بودیم آروم آروم میریم و از مسیر هم لذت می‌بریم. اما مثل خیلی وقتا، اونطوری نشد که فکر میکردیم. ساعت یک ظهر در حالیکه امیدوار بودیم که وسیله و کاری رو از قلم ننداخته باشیم، از قم زدیم بیرون. اولین سفر دسته جمعی‌مون بود اما اونقدری خوش می‌گذشت که نفهمیدیم کی رسیدیم گالیکش. از اونجا تا محل اقامتمون به اندازه کل مسیر خسته شدیم (چون هرلحظه منتظر بودیم برسیم اما نمیرسیدیم). بعد از کلی پیچ و خم، یه اقامت‌گاه بومگردی جذاب و آروم، وسط ترکمن صحرا‌ منتظرمون بود. شام رو خوردیم اما خستگی‌مون جسمی نبود که با غذا در بره؛ یه رفع خستگی اساسی‌تر لازم بود. به محض اینکه اینترنت آسید حسن وصل شد، با پدیدهٔ جذاب کلاب‌هاوس روبرو شدیم! اون‌هم یه روم که همه فقط شعر می‌خوندن. اینجاست که میگن کور از خدا چی می‌خواد؟! دو چشم بینا!!! اون احساس خوبی که اتفاق افتاد، یه رفرش عجیبی بود که باعث شد فردا اول وقت ماجراجوییمون رو شروع کنیم...‌
‌ادامه دارد...
misterhoney.ir