در حال بارگذاری ویدیو ...

به یاد اون پدری که ... (تقدیمی پدرم )

۳۹ نظر گزارش تخلف
T͟a͟u͟
T͟a͟u͟

به یاد اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به
سرطان، وقتی گریه فرزندش رو دید، ماشین اصلاح رو داد به
دستش و در حالی که چشماش پر از اشک شده بود گفت : «حالا تو
موهای منو بتراش!»

به یاد اون پدری که نمیتونم رو در چشماش زیاد دیدیم، ولی از
زبونش هرگز نشنیدم.

به یاد اون پدری که طعم پدر نداشتن رو نچشید، اما واسه خیلی ها
پدری کرد.

به یاد اون پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه و می ره کارگری
برای سیر کردن شکم بچش؛ اما بچش خجالت میکشه به
دوستاش بگه این پدرمه!

به یاد اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه، اما
غصشو با سیگارو دود سیگارش.

پدرم هر وقت میگفت «درست میشه...»، تموم نگرانی هام به
یک بار رنگ می باخت.

پدرم تنها کسی ست که باعث میشه بدون شک بفهمم
فرشته ها هم میتونن مرد باشن.

"همیشه مادر رو به مداد تشبیه می کردم که با هر بار
تراشیده شدن، کوچیک و کوچیک تر میشه... ولی پدر...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش رو
همیشه حفظ میکنه، خم به ابرو نمیاره و خیلی خست تر
از این حرفاست... فقط هیچ کس نمی بینه و نمی دونه که
چقدر دیگه می تونه بنویسه ...







در مکتب حقایق پیش ادب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

حافظ

نظرات (۳۹)

Loading...

توضیحات

به یاد اون پدری که ... (تقدیمی پدرم )

۲۳ لایک
۳۹ نظر

به یاد اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به
سرطان، وقتی گریه فرزندش رو دید، ماشین اصلاح رو داد به
دستش و در حالی که چشماش پر از اشک شده بود گفت : «حالا تو
موهای منو بتراش!»

به یاد اون پدری که نمیتونم رو در چشماش زیاد دیدیم، ولی از
زبونش هرگز نشنیدم.

به یاد اون پدری که طعم پدر نداشتن رو نچشید، اما واسه خیلی ها
پدری کرد.

به یاد اون پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه و می ره کارگری
برای سیر کردن شکم بچش؛ اما بچش خجالت میکشه به
دوستاش بگه این پدرمه!

به یاد اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه، اما
غصشو با سیگارو دود سیگارش.

پدرم هر وقت میگفت «درست میشه...»، تموم نگرانی هام به
یک بار رنگ می باخت.

پدرم تنها کسی ست که باعث میشه بدون شک بفهمم
فرشته ها هم میتونن مرد باشن.

"همیشه مادر رو به مداد تشبیه می کردم که با هر بار
تراشیده شدن، کوچیک و کوچیک تر میشه... ولی پدر...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش رو
همیشه حفظ میکنه، خم به ابرو نمیاره و خیلی خست تر
از این حرفاست... فقط هیچ کس نمی بینه و نمی دونه که
چقدر دیگه می تونه بنویسه ...







در مکتب حقایق پیش ادب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

حافظ