نمایی نوستالژی از جاده سوتلق
یادمه زمانی که خاکی بود یکی ازغصه هامون این بود وقتی میرفتیم به اصطلاح بازار(شهرتویسرکان) که بخاطر خاکی بودنش هیچ ماشینی سمت داهات نمیومد ماشینای مال داهات خودمونم که قربونش برم زود میومدن واسه ناهار غافل از ما که بابا هنوز نصف خرید خیارگوجه و سیب زمینی پیازمون مونده و... ماهم به ناچار باکلی باروخرت و پرت یاباید شب خونه اقوام میموندیم یاباماشینای کنگاور تاسرجاده داهات میومدیم باقیشم توکل به خدا که ماشین تا داهات گذری رد بشه..
باقیشو شما بگین کیا یادشونه
خاطراتی از دوران کودکی عباس سوری۱۴۰۲/۰۷/۰۵
نظرات