نجابت من پارت 64

۰ نظر
گزارش تخلف
دنیاسینگ گرور
دنیاسینگ گرور

وارد تالار که شدیم همه روی سرمون گلبرگای رز میریختند .خیلی زیبا بود .دقایقی بعد عاقد شروع به خوندن خطبه عقد کرد رومینا یه طرفه پارچه و مرجان طرفه دیگه رو گرفته بود مادر کارنم داشت قند میسابید .که عاقد شروع کرد
*جناب اقای کارن غنوی ایا به بنده وکالت میدهید شما را به عقد دوشیزه ی مکرمه سرکار خانم ارزو احمدی در بیاورم
-بله
*دوشیزه ی مکرمه سرکار خانم ارزو احمدی ایا بنده وکیلم شما را با مهریه ی یک جلد کلام الله مجید یک اینه وشمعدان و 1365سکه تمام بهار ازادی به عقد اقای کارن نوی در اورم
مرجان:عروس رفته گل بچینه
*برای بار دوم میپرسم ایا بنده وکیلم؟
رومینا:عروس رفته گلاب بیاره
*برای بار سوم وبار اخر میپزسم ایا بنده وکیلم ؟
-با اجازه ی بزرگترا. پدرم و خاله جون بله
بعد عاقد یه خطبه ی عربی خوند(چون رسم و رسوماته ما با شماها فرق داره اگه مراحل رو اشتباه نوشتم عذر میخوام .خطبه ی عربی هم بلد نیستم )
ساعتی بعد زوج ها در بغل هم میرقصیدند .مرجان و کاوه .عسل و مهران .امین والمیرا .منو عشقم والبته یه زوج تازه که همون حکایت رسوایی عشق پیری راجع بهشون صدق میکنه بابا وخاله .همه شاد وخوشحالند
دقایقی بعد همه صن رو خالی میکنند و فقط من وکارن داریم میرقصیم با اهنگی که وصف حالمونه
اگه پرسید ازت هنوز تو فکرمی بخندو بش بگو یه تجربه بودم همین
اگه پرسید تا حالا واسه من گریه کردی بگو نه ولی بگوگریه کردم که برگردی
حواست نیست به این حالی که من دارم
حواست نیست که من چقدر دوست دارم
حواست نیست همش گریه شده کارم نفهمیدی من اونم که تو رو تنهات نمیزارم
بهش نگو یه سالو ماباهم زندگی کردیم نگو یه روز نبودم یه عمر گریه میکردیم
بهش نگو که گفتی زندگی بی من نمیشه قسم خوردی بمونی تا همیشه
حواست نیست چه قدر خراب و داغونم بدون تو تک وتنها نمیتونم
چرا اینقدر کنار اون تو ارومی نگو از گریه هام چیزی نمی دونی
حواست نیست به این حالی که من دارم
حواست نیست که من چقدر دوست دارم
حواست نیست همش گریه شده کارم نفهمیدی من اونم که تو رو تنهات نمیزارم
بهش نگو یه سالو ماباهم زندگی کردیم نگو یه روز نبودم یه عمر گریه میکردیم
بهش نگو که گفتی زندگی بی من نمیشه قسم خوردی بمونی تا همیشه
تاهمیشه

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

نجابت من پارت 64

۲ لایک
۰ نظر

وارد تالار که شدیم همه روی سرمون گلبرگای رز میریختند .خیلی زیبا بود .دقایقی بعد عاقد شروع به خوندن خطبه عقد کرد رومینا یه طرفه پارچه و مرجان طرفه دیگه رو گرفته بود مادر کارنم داشت قند میسابید .که عاقد شروع کرد
*جناب اقای کارن غنوی ایا به بنده وکالت میدهید شما را به عقد دوشیزه ی مکرمه سرکار خانم ارزو احمدی در بیاورم
-بله
*دوشیزه ی مکرمه سرکار خانم ارزو احمدی ایا بنده وکیلم شما را با مهریه ی یک جلد کلام الله مجید یک اینه وشمعدان و 1365سکه تمام بهار ازادی به عقد اقای کارن نوی در اورم
مرجان:عروس رفته گل بچینه
*برای بار دوم میپرسم ایا بنده وکیلم؟
رومینا:عروس رفته گلاب بیاره
*برای بار سوم وبار اخر میپزسم ایا بنده وکیلم ؟
-با اجازه ی بزرگترا. پدرم و خاله جون بله
بعد عاقد یه خطبه ی عربی خوند(چون رسم و رسوماته ما با شماها فرق داره اگه مراحل رو اشتباه نوشتم عذر میخوام .خطبه ی عربی هم بلد نیستم )
ساعتی بعد زوج ها در بغل هم میرقصیدند .مرجان و کاوه .عسل و مهران .امین والمیرا .منو عشقم والبته یه زوج تازه که همون حکایت رسوایی عشق پیری راجع بهشون صدق میکنه بابا وخاله .همه شاد وخوشحالند
دقایقی بعد همه صن رو خالی میکنند و فقط من وکارن داریم میرقصیم با اهنگی که وصف حالمونه
اگه پرسید ازت هنوز تو فکرمی بخندو بش بگو یه تجربه بودم همین
اگه پرسید تا حالا واسه من گریه کردی بگو نه ولی بگوگریه کردم که برگردی
حواست نیست به این حالی که من دارم
حواست نیست که من چقدر دوست دارم
حواست نیست همش گریه شده کارم نفهمیدی من اونم که تو رو تنهات نمیزارم
بهش نگو یه سالو ماباهم زندگی کردیم نگو یه روز نبودم یه عمر گریه میکردیم
بهش نگو که گفتی زندگی بی من نمیشه قسم خوردی بمونی تا همیشه
حواست نیست چه قدر خراب و داغونم بدون تو تک وتنها نمیتونم
چرا اینقدر کنار اون تو ارومی نگو از گریه هام چیزی نمی دونی
حواست نیست به این حالی که من دارم
حواست نیست که من چقدر دوست دارم
حواست نیست همش گریه شده کارم نفهمیدی من اونم که تو رو تنهات نمیزارم
بهش نگو یه سالو ماباهم زندگی کردیم نگو یه روز نبودم یه عمر گریه میکردیم
بهش نگو که گفتی زندگی بی من نمیشه قسم خوردی بمونی تا همیشه
تاهمیشه