رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات)(پارت27)
همین که هوا روشن شد قبل از اینکه بقیه بیدار شن رفتم سمت ویلای پرهام و نامه رو لای در گذاشتم. صبح زود بعد از خوردن صبحانه به بهانه کار آقا صابر حرکت کردیم ولی دیاناشان موندن.
توی راه نازی خیلی کم باهام حرف میزد وقتی رسیدم خونه یه راست رفتم بغل مامانم و تا دلم خواست به بهانه دلتنگی تو بغلش گریه کردم مامانمم انگار فهمیده بودکه گریم از دلتنگی نیست و محکم بغلم کردو هیچی نمیگفت. روز ها پشت هم سپری میشد و همه چیز یکنواخت بود بعضی وقتا ساسان به بهانه مغازه میومدو اذیتم میکرد وای دیگه واسم مهم نبود. یه روز که طبق معمول تو مغازه مشغول مگس پروندن بودم. پرهام:سلام .وای خدای من باورم نمیشد حالا که دیدمش میفهمم چقدر دلم واسش تنگ شده بود. پرهام یه کوچولو اخم کردو با شیطنت:جوابمو نمیدین. بسیار خوب. رفت سمت بوفه ها و چند تا خرتو پرت برداشتو گذاشت رو میزم. پرهام:چقدر تقدیم کنم. بغضم داشت میترکید اما نمیتونستم چیزی بگم. پرهام:اممم تا اونجا که من یادمه زبون خیلی درازی داشتی حالا موش زبونتو خورده. من با بغض:پرهام .پرهام با خنده:نگو میخوای گریه کنیااااااابعدم نامه ای که براش نوشتمو در اورد گذاشت رو میز. پرهام:اینو یه دختر لوس واسم نوشته فکر کنم شما بشناسینش بهش بگین وای به حالش اگه دستم بهش برسه تق تق اون موهای خوشکلشو میکنم بعدم باهاش طناب درست میکنم که در مواقع ضروری استفاده میشه. ایشش بی مزه که بود بدتر شد. بعدم یه پولی گذاشت رو میزو داشت میرفت که.پرهام:راستی میشه من هر روز این موقع بیام مغازه البته فقط واسه خریدااااااا بعدم بهم چشمک زدو رفت. چند دقیقه عین خولا به در خیره شدم چشامو چند بار بازو بسته کردم. توهم زدم نه. اره بابا توهم بود چقدم واضح بود. یه , یه ربی مشغول تجزی تحلیل بودم که. پرهام:سلام ببخشید دباره مزاحم شدم. واقعیتش آدرس خونه ساسان جونو میخواستم. عین فشنگ پا شدم. من:آدرس اونو میخوای چیکار ؟.پرهام:واسه امر خیره. من:آدرسشو نمیدم نمیخوام واسم دردسر شه تو هم بهتره بری اگه اقا صابر ببینتت واسم... همینطور که حرف میزدم پرهامم بهم نزدیکتر میشد. پرهام:واست چی ؟حرفتو کامل کن عزیزم. من:وا چرا امدی اینور برو اونور میز. پرهام:اگه نرم چی میشه ؟من:واااااااچرا انقده زود پسر خاله میشی برو اونور ببینم. پرهامم هی بهم نزدیکتر میشد خوردم به دیوار پرهامم دستاشو گذاشت دو طرفم. پرهام:باید دوتایی یه کاری بکنیم.
نظرات (۲۵)