در حال بارگذاری ویدیو ...

بدون تعارف با خانواده شهید مدافع حرم صیاد خدایی shahid

۰ نظر
گزارش تخلف
علی پیام
علی پیام

سردار شهید صیاد خدایی متولد سال ۱۳۵۱ در روستای باشماق از توابع شهرستان میانه از شهرهای استان آذربایجان شرقی، از فرماندهان میانی سپاه و از نیرورهای جان برکف سپاه پاسداران و یکی از مدافعان حرم در تهران بود که در ۱ خرداد ۱۴۰۱ توسط افراد ناشناس به ضرب گلوله به شهادت رسید.
شهید خدایی دارای دو برادر است و از دوازده سالگی در جبهه بوده و یکی از جانبازان دفاع مقدس بود. برادر بزرگتر ایشان می گوید: اذن پدر و مادرم را گرفت و رفت جبهه. بعد هم توی سپاه استخدام شد و خدمت کرد. یک ریال حرام و حلال را قاطی نمی‌کرد. حرام اصلاً در ذات ایشان نبود. کوچک‌ترین برادر من بود. نمازخوان بود. ماه شعبان و رجب را یکسر روزه می‌گرفت. خیلی مخلص بود. همیشه شهادت آرزویش بود. می‌گفت ما ساخته شده‌ایم برای خدمت. ما دو سه تا برادر هستیم که مجروح جنگ هستیم ولی من تا مدتی پیش نمی‌دانستم ایشان مجروح است. یک بار پسرم بدن ایشان را دیده بود، می‌گفت عمو بدنش ترکش دارد. من واقعاً خبر نداشتم که بدن سعید (خانواده به نام سعید صدا می کردند) ترکش دارد و مجروح است. ما از زمان جنگ منتظر شهادت ایشان بودیم، ولی قسمت این بود که در این مقطع به این افتخار برسد.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

بدون تعارف با خانواده شهید مدافع حرم صیاد خدایی shahid

۱ لایک
۰ نظر

سردار شهید صیاد خدایی متولد سال ۱۳۵۱ در روستای باشماق از توابع شهرستان میانه از شهرهای استان آذربایجان شرقی، از فرماندهان میانی سپاه و از نیرورهای جان برکف سپاه پاسداران و یکی از مدافعان حرم در تهران بود که در ۱ خرداد ۱۴۰۱ توسط افراد ناشناس به ضرب گلوله به شهادت رسید.
شهید خدایی دارای دو برادر است و از دوازده سالگی در جبهه بوده و یکی از جانبازان دفاع مقدس بود. برادر بزرگتر ایشان می گوید: اذن پدر و مادرم را گرفت و رفت جبهه. بعد هم توی سپاه استخدام شد و خدمت کرد. یک ریال حرام و حلال را قاطی نمی‌کرد. حرام اصلاً در ذات ایشان نبود. کوچک‌ترین برادر من بود. نمازخوان بود. ماه شعبان و رجب را یکسر روزه می‌گرفت. خیلی مخلص بود. همیشه شهادت آرزویش بود. می‌گفت ما ساخته شده‌ایم برای خدمت. ما دو سه تا برادر هستیم که مجروح جنگ هستیم ولی من تا مدتی پیش نمی‌دانستم ایشان مجروح است. یک بار پسرم بدن ایشان را دیده بود، می‌گفت عمو بدنش ترکش دارد. من واقعاً خبر نداشتم که بدن سعید (خانواده به نام سعید صدا می کردند) ترکش دارد و مجروح است. ما از زمان جنگ منتظر شهادت ایشان بودیم، ولی قسمت این بود که در این مقطع به این افتخار برسد.

اخبار و سیاست